دنیا خانه فرار است، نه خانه قرار!
سهشنبه, ۱۷ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۱۹
نوید شاهد - شهید "کریم اصغری"، شهید شاخص بسیج رسانه استان قزوین در وصیتنامهاش آورده است:«ای وای بر ما اگر بخواهیم به مسایل دنیوی فکر کنیم؛ چون دنیا خانه فرار است، نه خانه قرار! وقتی ما از این دنیا برویم، چیزی از مال دنیا با خود نخواهیم بُرد، فقط عمل؛ پس تا آنجا که توان دارید برای اسلام کوشش کنید ...»
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید کریم اصغری، یکم تیر ماه سال ۱۳۴۴ در روستای شال از توابع شهر بوئینزهرا به دنیا آمد و پدرش حبیبالله، (نمایشگاه خودرو) و مادرش محترم نام داشت.
وی دانشآموز چهارم متوسطه در رشته تجربی و خبرنگار فعال روزنامه رسالت در قزوین بویژه شهر شال بود، سال ۱۳۶۴ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد.
این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، بیست و هفتم دی ماه سال ۱۳۶۵ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر و دست شهید شد و مزار او در شهر زادگاهش واقع است.
متن وصیتنامه شهید کریم اصغری:
خدای بینیاز! هدف ما شهادت نیست؛ بلکه پیروزی در راه تو است. اگر توانستیم میکُشیم و اگر نتوانستیم کُشته میشویم و خوشا به حال کسی که در راه تو کُشته شود.
خداوندا! قدرت درک مقام شهید را به ما عنایت فرما. برادران و خواهران دینیام! از شما عاجزانه میخواهم برای مسایل اسلامی و مخصوصاً واجبات اهمیت زیادی قایل شوید.
ای وای بر ما اگر بخواهیم به مسایل دنیوی فکر کنیم؛ چون دنیا خانه فرار است، نه خانه قرار! وقتی ما از این دنیا برویم، چیزی از مال دنیا با خود نخواهیم بُرد، فقط عمل؛ پس تا آنجا که توان دارید برای اسلام و انقلاب اسلامی کوشش کنید، که این دنیا محل آزمایشی بیش نیست؛ و از شما عاجزانه تمنا دارم که دعاها، نمازهای جماعت و نمازجمعهها را فراموش نکنید و دیگر این که، مبادا دعا برای امام و انقلاب از یادتان برود.
آنهایی که مخالف ولایتفقیه هستند در پشت جنازهام حرکت نکنند
در شهادت من لباس سیاه نپوشید و گریه نکنید؛ زیرا شهید گریه ندارد و اگر خواستید گریه کنید، به یاد مظلومیت حضرت ابا عبدالله (ع) گریه کنید، که تمام عزیزانش حتی علی اصغر (ع) شش ماههاش را در راه اسلام عزیز تقدیم کرد و لازم نیست بعضیها بنشینند و بگویند: «بیچاره فلانی، ناکام شهید شد!»
چه کامی بهتر و شیرینتر از شهادت در راه خدا؟ مرگ حق است؛ چه امروز و چه ۲۰ سال دیگر؛ ولی چه بهتر که انسان مرگ خود را خود انتخاب کند، قبل از آن که مرگ او را انتخاب کند و چه خوش است که شهادت در راه خدا را انتخاب کند.
برادران! مبادا دل به دنیا و مادیات آن ببندید، که دلبستگی به دنیا ریشه تمام گناهان است. آنهایی که مخالف انقلاب اسلامی و ولایتفقیه هستند، در پشت جنازهام حرکت نکنند و بر سر قبرم حاضر نشوند که آمدن آنها موجب آزار روح من است و بر من دل نسوزانند که بی خود کشته شد؛ زیرا من به عقیده و راهی که به آن میروم، آگاهی کامل دارم و واقعاً دریافتم که شهادت کمال انسان است.
به خدا سوگند میدهم که دست از اختلاف بردارید
و اکنون هم برای چندمین بار به جبهه آمدهام تا به کمال انسانیت برسم. چند جملهای هم با شما اهالی محترم شال سخن دارم: شما را به خدا سوگند میدهم که بیایید دست از دوئیت، برادرکُشی و اختلاف بردارید.
یک عمر در این راه و خط بودید؛ برای شما به جز بیچارگی و ذلت، چه حاصل شد؟ بیایید خود را اصلاح کنید و دست اتحاد و برادری به هم بدهید و در همهی کارها خدا را در نظر گرفته و در همه امور محلی از «آیت الله موسوی شالی» پیروی کنید و قدر این نعمت بزرگ الهی را بدانید که در حقیقت یکی از فرزندان صالح، پاک و با ایمان حضرت زهرا (س) است.
شهدا همیشه پیش هم هستند
و این را هم بدانید که هر خطی به غیر از خط حاج آقا شالی در شهر شال، خطی شیطانی و انحرافی است و عدهای قلیل فقط به فکر منافع شخصی خود هستند، نه به فکر شما مردم محروم. برای یک لحظه هم که شده، به خود بیایید و راه اسلامی و صحیح را انتخاب کنید؛ که انشاءالله خداوند تبارک و تعالی به من و شما توفیق اطاعت و بندگی عنایت فرماید؛ و دیگر اینکه اگر جنازه مرا آوردند، مرا در گلزار شهدای شال دفن کنید و اگر جنازهام را پیدا نکردید، به مزار شهدا بروید؛ پیدا خواهید کرد! شهدا همیشه پیش هم هستند. هیچگونه ناراحتی به خود راه ندهید؛ زیرا قبر فاطمه زهرا (س) نیز بینام و نشان است.
مشت محکمی بر دهان استعمارگران میزنم
و در این آخرین لحظات عُمر، اسلحهام را در دست میفشارم و با خون سرخ خود مشت محکمی بر دهان استعمارگران شرق و غرب و ضد انقلاب داخلی میزنم.
خدایا! تو شاهدی که فقط به خاطر رضای تو به جبهه آمدم و جان ناقابلم را تسلیم تو کردم. خدایا! تو را به حق حضرت مهدی (عج) ما را یاری و هدایت فرما تا هر چه بیشتر با خالص شدن، در راه تو و برای تو قدم برداریم.
خدایا! خون ناقابل مرا در راه حسین (ع) قبول کن. خدایا! مرا به آنجایی برسان که دیگر کشتهشدگان راهت رسیدند. خدایا! از لحظه لحظه عمر ما بکاه و بر عمر با برکت امام عزیزمان و امید محرومان جهان بی افزا.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
آنهایی که مخالف ولایتفقیه هستند در پشت جنازهام حرکت نکنند
در شهادت من لباس سیاه نپوشید و گریه نکنید؛ زیرا شهید گریه ندارد و اگر خواستید گریه کنید، به یاد مظلومیت حضرت ابا عبدالله (ع) گریه کنید، که تمام عزیزانش حتی علی اصغر (ع) شش ماههاش را در راه اسلام عزیز تقدیم کرد و لازم نیست بعضیها بنشینند و بگویند: «بیچاره فلانی، ناکام شهید شد!»
چه کامی بهتر و شیرینتر از شهادت در راه خدا؟ مرگ حق است؛ چه امروز و چه ۲۰ سال دیگر؛ ولی چه بهتر که انسان مرگ خود را خود انتخاب کند، قبل از آن که مرگ او را انتخاب کند و چه خوش است که شهادت در راه خدا را انتخاب کند.
برادران! مبادا دل به دنیا و مادیات آن ببندید، که دلبستگی به دنیا ریشه تمام گناهان است. آنهایی که مخالف انقلاب اسلامی و ولایتفقیه هستند، در پشت جنازهام حرکت نکنند و بر سر قبرم حاضر نشوند که آمدن آنها موجب آزار روح من است و بر من دل نسوزانند که بی خود کشته شد؛ زیرا من به عقیده و راهی که به آن میروم، آگاهی کامل دارم و واقعاً دریافتم که شهادت کمال انسان است.
به خدا سوگند میدهم که دست از اختلاف بردارید
و اکنون هم برای چندمین بار به جبهه آمدهام تا به کمال انسانیت برسم. چند جملهای هم با شما اهالی محترم شال سخن دارم: شما را به خدا سوگند میدهم که بیایید دست از دوئیت، برادرکُشی و اختلاف بردارید.
یک عمر در این راه و خط بودید؛ برای شما به جز بیچارگی و ذلت، چه حاصل شد؟ بیایید خود را اصلاح کنید و دست اتحاد و برادری به هم بدهید و در همهی کارها خدا را در نظر گرفته و در همه امور محلی از «آیت الله موسوی شالی» پیروی کنید و قدر این نعمت بزرگ الهی را بدانید که در حقیقت یکی از فرزندان صالح، پاک و با ایمان حضرت زهرا (س) است.
شهدا همیشه پیش هم هستند
و این را هم بدانید که هر خطی به غیر از خط حاج آقا شالی در شهر شال، خطی شیطانی و انحرافی است و عدهای قلیل فقط به فکر منافع شخصی خود هستند، نه به فکر شما مردم محروم. برای یک لحظه هم که شده، به خود بیایید و راه اسلامی و صحیح را انتخاب کنید؛ که انشاءالله خداوند تبارک و تعالی به من و شما توفیق اطاعت و بندگی عنایت فرماید؛ و دیگر اینکه اگر جنازه مرا آوردند، مرا در گلزار شهدای شال دفن کنید و اگر جنازهام را پیدا نکردید، به مزار شهدا بروید؛ پیدا خواهید کرد! شهدا همیشه پیش هم هستند. هیچگونه ناراحتی به خود راه ندهید؛ زیرا قبر فاطمه زهرا (س) نیز بینام و نشان است.
مشت محکمی بر دهان استعمارگران میزنم
و در این آخرین لحظات عُمر، اسلحهام را در دست میفشارم و با خون سرخ خود مشت محکمی بر دهان استعمارگران شرق و غرب و ضد انقلاب داخلی میزنم.
خدایا! تو شاهدی که فقط به خاطر رضای تو به جبهه آمدم و جان ناقابلم را تسلیم تو کردم. خدایا! تو را به حق حضرت مهدی (عج) ما را یاری و هدایت فرما تا هر چه بیشتر با خالص شدن، در راه تو و برای تو قدم برداریم.
خدایا! خون ناقابل مرا در راه حسین (ع) قبول کن. خدایا! مرا به آنجایی برسان که دیگر کشتهشدگان راهت رسیدند. خدایا! از لحظه لحظه عمر ما بکاه و بر عمر با برکت امام عزیزمان و امید محرومان جهان بی افزا.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
نظر شما