نوید شاهد - شهید "میرسعید صادقی" در وصیت‌نامه‌اش آورده است: «ما مسلمانیم و می‌خواهیم مسلمان باشیم، لذا به همین خاطر و به حکم وظیفه اسلامی‌مان، نمی‌توانیم فریاد مظلومان را بشنویم و ساکت باشیم ...»
هر روز که می‌گذرد، مستضعفان بیدارتر و فشار جنایتکاران بر ما زیادتر می‌شو
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید میرسعید صادقی، سیزدهم مرداد ماه سال ۱۳۳۹ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش سید علی‌اصغر و مادرش زهرا نام داشت، تا دوره کارشناسی در رشته علوم اقتصادی درس خواند و دانشجو و طلبه بود. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، بیست و سوم فروردین ماه سال ۱۳۶۶ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر و پا، شهید شد و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

متن وصیت‌نامه شهید میرسعید صادقی:

با سلام به پیشگاه منجی عالم بشریت، قطب عالم امکان، مهدی موعود (عج) و با درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی، چشم امید محرومان و مستضعفان، بزرگ مرجع تشیّع، امام خمینی و با درود بر امت بزرگ اسلام، که برای اهداف عالیه اسلامی و حفظ شرف اسلامی و انسانی خود تمامی مشکلات را متحمل می‌شوند.
 
و با درود بر جوانان جان بر کف مسلمان، که لباس مقدس سربازی اسلام را بر تن کرده و شعار مقدس «جهاد تا نابودی کفر و استکبار و برپایی عدالت اسلامی در تمامی گیتی» را سرلوحه خود قرار داده و در سنگر‌های مبارزه حق علیه باطل، در نبردی نا برابر حماسه می‌آفرینند.
 
با وجود اینکه خود را کوچک‌تر از آن می‌دانم که بخواهم چیزی بنویسم؛ اما به دلیل این که هر مسلمانی لازم است وصیت‌نامه‌ای داشته باشد، ناچار به نوشتن این چند سطر به عنوان وصیت‌نامه شدم. پس از هزار و سیصد و اندی سال مبارزه، جهاد و درگیری و به قیمت خون صد‌ها هزار شهید در طول تاریخ، بعد از حکومت عدالت گستر علی(ع)، اولین حکومت اسلامی بر مبنای تعالیم عالیه اسلام و به رهبری امام بزرگ‌مان تشکیل شد و افتخار عظیم رهایی بشریت نصیب امت مسلمان ما گردید.

ما وارث هزاران انسان ستمدیده‌ای هستیم که با آرزوی دست‌یابی به چنین حکومتی زیر شدیدترین شکنجه‌های حکومت‌های جبار از بنی‌امیه و بنی‌عباس گرفته تا پهلوی‌ها، فجیعانه جان سپرده‌اند.

امروز، حراست از انقلاب وظیفه ماست

امروز، وظیفه حراست از حکومت نوپای اسلامی به ما سپرده شده است و ما در بوته آزمایشی بس عظیم قرار داریم و امروز، رسالت عظیم رهایی مستضعفان بر گردن ماست و کوله بار مسئولیت‌های بزرگ شهیدان بر پشت‌مان سنگینی می‌کند.

امروز، چنگال خون‌آلود جنایت کاران بین‌المللی در گلوی محرومان و مستضعفان بالاخص مسلمانان فرو رفته است و مستضعفین تنها به دلیل این که نمی‌خواهند تحت سلطه جنایتکاران باشند، فجیعانه قتل عام می‌شوند و یا زیر شکنجه دژخیمان به شهادت می‌رسند.

هر روز که می‌گذرد، مستضعفان بیدارتر و فشار جنایتکاران هم زیادتر می‌شود

هر روز که می‌گذرد، مستضعفان بیدارتر می‌شوند و به همین نسبت، فشار جنایتکاران هم زیادتر می‌شود، که به خیال باطل خود می‌خواهند فریاد محرومان را در گلو خفه کنند؛ ولی زهی خیال باطل که ناقوس رهایی به صدا در آمده و به گوش تمامی مسلمان رسیده است.

امروز، فریاد دادخواهی مسلمانان محروم از گوشه و کنار جهان به گوش می‌رسد و چشمان اشکبار مستضعفان، منتظر مسلمانان آزاده‌ای است که به یاری‌شان بشتابند و از بند‌ها رهایشان کنند و بر همه مسلمین فرض است که اگر می‌توانند به یاری‌شان بشتابند.

اگر می‌بینیم که ملت مظلوم ما درگیر این جنگ تحمیلی شده و اگر می‌بینیم که همه‌ی ابرقدرت‌ها در مقابل ما صف کشیده‌اند و اگر می‌بینیم که شهر‌های ما این گونه بمباران می‌شوند و تمامی سلاح‌های مُدرن ابرقدرت‌ها توسط صدام مزدور علیه ما به کار گرفته می‌شود.

نمی‌توانیم فریاد مظلومان را بشنویم و ساکت باشیم

و ملت مظلوم ما را این گونه به شهادت می‌رسانند، تنها و تنها به این خاطر است که ما مسلمانیم و می‌خواهیم مسلمان باشیم؛ لذا به همین خاطر و به حکم وظیفه اسلامی‌مان، نمی‌توانیم فریاد مظلومان را شنیده و ساکت باشیم؛ پس ما را درگیر جنگ کردند تا بدین وسیله فریاد مظلومانه‌مان را در گلو خفه کنند.

اکنون رسالت رهایی بشر به دست ماست و افتخار مبارزه با مستکبرین نصیب ما شده است. اکنون پروردگار یکتا می‌خواهد که زیر سایه سلاح‌های ما و به دست ما عدالت اسلامی گسترش یابد.

ما می‌رویم که مژده رسیدن بهار آزادی را به همه محرومان ابلاغ کنیم

اکنون فصل نوینی از تاریخ اسلام آغاز شده و ما می‌رویم که در فردایی نه چندان دور رهایی مستضعفان را به ارمغان آوریم. ما می‌رویم که مژده رسیدن بهار آزادی را به تمامی محرومان ابلاغ کنیم و با این بشارت، قلب‌های رنج دیده محرومان را تسلی بخشیم؛ که صبح پیروزی نزدیک است. «الیس الصبح بقریب».

بگذار ما را تکه تکه کنند؛ بگذار مظلومانه به شهادت‌مان برسانند و بگذار فریاد الله اکبرمان را در گلو خفه کنند، که شهادت مظلومانه ما خود بزرگترین فریاد است. خدای را هزاران مرتبه شُکر می‌کنم که به میمنت انقلاب اسلامی و به رهبری امام بزرگ‌مان، از زندگی توأم با عدم مسؤولیت و دور باطلِ خوردن و خوابیدن قبل از انقلاب، رهایی پیدا کردیم و به مرز عقیده و جهاد که حیات و زندگی حقیقی است، رسیدم.
 
و رسیدیم که: «ان الحیوه عقیده و الجهاد»؛ چرا که تنها وجه تمایز انسان و حیوان و زندگی انسانی با زندگی حیوانی، عقیده داشتن انسان و جهاد و تلاش در راه عقیده است وگرنه زندگی صرفاً خوردن و خوابیدن را حیوان نیز دارد و از این نظر فرقی بین انسان و حیوان نمی‌باشد.

برای من لباس سیاه نپوشید

پدر و مادر عزیزم! امروز صحنه آزمایش الهی است و جنگ در راه خدا فرصتی برای رسیدن به نعمت‌های بی‌کران الهی است و نیز فرصتی است برای گنهکارانی، چون من، که با کشته شدن در راه خدا، مقداری از گناهان شان پاک شود. این گونه فرصت‌ها همیشه برای انسان پیش نمی‌آید؛ لذا بایستی از آن بهره برداری کرد.

پدر و مادر عزیزم! از شما چند خواهش دارم که امیدوارم انجام دهید: اول اینکه هیچ کس و به هیچ وجه برای من لباس سیاه نپوشد و دوم این که در شب اول قبر، برای من نماز وحشت بخوانید.

منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
 
پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده