اسلحه مرا بردارید و تا پیروزی نهایی راهم را ادامه دهید
چهارشنبه, ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۲۳
نوید شاهد - شهید "مجید فیروز" از شهدای ماه مبارک رمضان است که در وصیتنامهاش مینویسد: «اسلحه مرا بردارید و تا پیروزی نهایی با پیوستن به خودم، راهم را ادامه دهید، ما باید همه با هم متحد شویم و دست به دست یکدیگر دهیم تا پیروز شویم که مبارزه برای خدا، شکست ندارد؛ پس ما پیروزیم ...»
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید مجید فیروز، پنجم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۶ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش محمدتقی، راننده بود و مادرش اکرم نام داشت و تا اول راهنمایی درس خواند. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، بیست و سوم تیر ما سال ۱۳۶۱ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
متن وصیتنامه شهید مجید فیروز:
ما به دشمن نشان خواهیم داد که توطئههای داخلی و خارجی نخواهد توانست بر این ملت مصمّم، پیروز شود؛ چرا که مبارزات کشور ما، عقیدتی است و همه اش برای رضای خداست.
و، اما این جنگ، که به گفته امام عزیزم و نور چشم امت، «نعمتی بزرگ برای ماست.» جنگ ما، قیام علیه کفر است؛ نه ایران علیه عراق و آمریکا، همه بدانند که هیچ رزمندهای برای ایران نمیمیرد؛ که مُردنش فنا و نابودی است و نه برای شهادت و ترس از آتش دوزخ و نه به خاطر غرور و تکبر! همه این طرز فکرها شرک است. من و دیگر برادران، فقط برای رضای خدا آمدیم، جنگ میکنیم و نه برای گشایش خاک؛ ما برای خاک جنگ نکردیم و نخواهیم کرد.
و، اما این را هم میدانیم که خون شهید درخت تنومند اسلام را آبیاری میکند و من هم میخواهم اگر خدای متعال قبول کرد، خون خود را به پای این درخت که میرود جهانگیر شود، بریزم و این راهی است که خودم انتخاب کردم؛ که همان راه حسین (ع) است.
من با خدا معامله میکنم؛ خدایی که میفرماید: هر کس عاشقم شود، عاشقش میشوم و هر کس را که عاشقش شوم، او را میکُشم و هر که را بِکُشم، خون بهایش بر من واجب میشود و من خودم خون بهایش هستم.
اسلحه مرا بردارید و تا پیروزی نهایی راهم را ادامه دهید
و، اما برادرانم! اسلحه مرا بردارید و تا پیروزی نهایی با پیوستن به خودم، راهم را ادامه دهید. باید همه با هم متحد شویم و دست به دست یکدیگر دهیم تا پیروز شویم که مبارزه برای خدا، شکست ندارد؛ پس ما پیروزیم و در آخر؛ تنها راهی که برایتان افتخار بر جای میگذارد، اطاعت مطلق از ولایتفقیه است.
مادرم! مرا حلال کن که خیلی برایم زحمت کشیدی، تا مرا به این راه رساندی؛ امید است اجر آن را از خدا بگیری. من در حرف نمیتوانم از شما تشکر کنم؛ اما اگر لیاقتش را داشتم، آن دنیا جبران میکنم. مثل شیر استوار باش تا خدا از تو راضی باشد و با این استواری دشمن را نابود کن.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
نظر شما