قیام ۱۵ خرداد نقطه عطف نهضت امام خمینی (ره) بود/ عظمت انقلاب موجب خروش ملت در مقابل رژیم مستبد شد
يکشنبه, ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۳۸
نوید شاهد - طلبه مبارز قزوینی دوران انقلاب با بیان اینکه عظمت انقلاب اسلامی موجب خروش ملت ایران در مقابل رژیم مستبد شد؛ گفت: تنها چیزی که موجب شد بتوانم شکنجههای مخوف آن زمان را تحمل کنم، مظلومیت مردم روستایی و فقیر و خود را سرباز پای در رکاب امام زمان(عج) دانستن، بود.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین و به نقل از پایگاه خبری صبح قزوین، قیام خونین مردم قم و برخی نقاط کشور در اعتراض به دستگیری امام خمینی (ره) در ۱۵ خرداد سال ۴۲ نقطه عطفی در تاریخ انقلاب و سرآغاز نهضتی شد که ریشه در قیام عاشورا دارد.
حجتالاسلام مجتبی قائد امینی در گفتگو با خبرنگار سیاسی صبح قزوین، اظهار کرد: آغاز نهضت امام خمینی (ره) طلیعهای بسیار مبارک برای آزادی ملت بزرگ ایران از ظلم، استبداد و استعمار و همچنین طلوع فجری برای تمام ملتهای در بند و ستمدیده بود چه بسا که امروز ما شاهد پیروزیهای ملتهای ستمدیده از جمله ملت بزرگ فلسطین، یمن، عراق و تمام ملتهای مظلوم دیگر هستیم.
وی با اشاره به اینکه انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی (ره) بزرگترین نهضت جهان معاصر و قرن اخیر بود، افزود: در سال ۱۳۴۲ که قیام و نهضت امام راحل آغاز شد، حوادثی به وجود آمد که در نهایت با رهبری داعیانه آن امام بزرگوار و حضور اقشار مختلف و وحدت، ایمان و انسجام مردم در سال ۵۷ به پیروزی رسید.
مبارز انقلابی قزوین با اشاره به خاطرات خود در زمان پیش از انقلاب بیان کرد: نهضت امام خمینی (ره) در سال ۱۳۴۲ را از زبان پدرم شنیدم و از همان هفت سالگی با شخصیت امام آشنا شدم؛ سال ۱۳۵۰ که برای درس طلبگی به قم رفتم، عشق و ارتباط با نهضت امام در من وجود داشت.
قائد امینی ادامه داد: سال ۱۳۵۰ صدام عدهای از ایرانیان مقیم کربلا، نجف، کاظمین و شهرهای زیارتی را آواره و از خانههایشان بیرون کرده بود که همگی به ایران بازگشتند؛ شرایط بسیار سختی بود چراکه تمام اموالشان را مصادره و بدون هیچ امکاناتی سر مرز میآمدند که در این وضعیت اولین کسانی که از آنها استقبال کردند، مراجع عظام تقلید بودند؛ که با آنها همدردی میکردند.
رژیم شاهنشاهی سعی در ایجاد تفرقه میان علما و مراجع دینی داشت
وی ابراز کرد: در آن موقعیت رژیم شاهنشاهی سعی داشت تفرقهای میان علما و مراجع دینی ایجاد کند تا توهینی به حضرت امام کرده باشد، با این محتوا که رهبر انقلابی این مردم، با راندهشدگان از کشور عراق همدردی نداشته لذا دو نفر از سناتورهای رژیم پهلوی به نامهای جمشید اعلم و علامه وحیدی بر علیه امام سخنرانی کردند و در روزنامههای حوزه علمیه قم منتشر شد.
این مبارز دوران انقلاب اضافه کرد: در این زمان یک اعتراض شدید میان روحانیون، طلاب و فضای حوزه علمیه قم نسبت به این مسئله به وجود آمد که ابتدا به شکل یک تظاهرات از مسجد فاطمیه به طرف مدرسه فیضیه در دیماه صورت گرفت که با هجوم نیروهای امنیتی رژیم پهلوی و پلیس متفرق شد.
قائد امینی اظهار کرد: ما طلبهها فکر کردیم که این اعتراض باید گستردهتر شود لذا تصمیم گرفتیم در شب جمعه که زائرین برای زیارت در حرم حضرت معصومه (س) حاضر میشوند، بعد از نماز مغرب و عشاء در حسینیه بالای سر حرم، میان نمازگزاران این اعتراض را علنی کنیم که این توهینی که رژیم شاهنشاهی به امام (ره) کرده حقیقت ندارد، چون حضرت امام طی نامهای اعتراض خود را به رئیس جمهور وقت عراق اعلام کرده بودند.
وی ادامه داد: آن شب جمع زیادی از طلاب و روحانیون در مسجد بالاسر حضرت معصومه (ص) برای نماز جماعت به امام آیتالله مرعشی نجفی شرکت کردند تا میان مردم تظاهرات کنند؛ بنا شد بعد از اتمام نماز، من بلند شوم و با گفتن این جمله"برای سلامتی آیتالله خمینی صلوات" تظاهرات را آغاز کنیم.
این مبارز انقلابی بیان کرد: من در حالی که ۱۵ سال سن داشتم در میان صفوف نماز جماعت بلند شدم و با صدای رسا و بسیار غیرمنتظره گفتم برای "سلامتی زعیم عالیقدر حوزههای علمیه و مرجع جهان تشیع آیتلله العضما روحالله موسوی الخمینی صلوات "، بعد از این حرکت تظاهرات آغاز شد، اما ماموران متوجه این موضوع شدند و به همراه خدام وقت حرم، مرا دستگیر و به شهربانی قم بردند.
تنها با ۱۵سال سن توسط رژیم شاهنشاهی دستگیر شدم
قائد امینی اذعان کرد: از آنجایی کم تجربه بودم، اعلامیه سالگرد شهادت آیتالله شهید محمدرضا سعیدی که یک سال قبل از آن واقعه در زندان قزلالقلعه زیر شکنجه به شهادت رسیده بود و یک دفترچه یادداشت که حاوی مطالبی برای نطق در یک سخنرانی بود، در جیبهایم داشتم.
وی ادامه داد: زمانی که به شهربانی رسیدیم بعد از تفتیش، اعلامیه و دفترچه یادداشت را از جیبم درآوردند لذا با شدت و حدت زیادی مرا مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار دادند و این حادثه درحالی بود که تعدادی از طلاب که تظاهرات کرده بودند را نیز دستگیر و به آنجا آورده بودند.
این مبارز انقلابی قزوینی ابراز کرد: صبح روز بعد ما را به ساواک منتقل و مورد بازجویی قرار دادند که چه کسی این اعلامیه را به شما داده است لذا به خاطر آن شعار و اعلامیهای که در جیب داشتم حدود دو ماه و نیم با شرایط بسیار سخت در زندان قم بودیم؛ بعد از آن اکثر طلاب را آزاد کردند، اما مرا به همراه دو نفر دیگر از طلاب به زندان قزلالقلعه تهران عودت دادند.
قائد امینی اضافه کرد: زندان قزل القلعه شرایط بسیار سختی داشت که بیشترین مبارزین در آنجا زندانی میشدند، آن زمان خداوند به من روحیه خوبی داده بود که میتوانستم آن شرایط را تحمل کنم، اما تنها نگرانیام مادرم بود که کسالت داشت و باتوجه به شرایطی که از این زندان توصیف شده بود برایم بیتابی میکرد و به ملاقتم میآمد به همین دلیل ۱۴ هزار صلوات نذر کردم که آزاد شوم.
وی اذعان کرد: بعد از اتمام نذر صلوات، به دادگاه نظامی منتقل شدم و آنجا به علت اینکه کم سن و سال بودم و به سن قانونی نرسیده بودم، منع تعقیب و آزاد شدم؛ زندانی شدنم حدود سه ماه طول کشید، اما بعد از آزادی همچنان مانند یک سرباز در تمام مسائل نهضت امام (ره) شرکت میکردم تا اینکه حادثه ۱۵ یا همان ۱۷ خرداد ۱۳۵۴ رخ داد.
این مبارز انقلابی افزود: طلاب حوزه علمیه قم هر سال به یاد شهدای ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ در مدرسه فیضیه مراسم برگزار میکردند؛ در سال ۱۳۵۴ نیز همین مراسم را برگزار کردیم، اما آن سال شرایط خفقان شدیدی از سوی رژیم منحوس شاهنشاهی بر تمام جامعه حاکم شده بود. تمام مبارزین و دانشجویان را دستگیر و سرکوب میکردند و شاگردان امام را تبعید و به زندان میبردند.
قائد امینی بیان کرد: سران رژیم شاهنشاهی در آن شرایط جشنهای ۲۵۰۰ ساله را برگزار کرده و حزب رستاخیز تشکیل داده بودند و احساس پیروزی به آنها دست داده بود و فکر میکردند هیچ اعتراضی وجود ندارد، اما این طلاب و شاگردان امام و فضلای جوان حوزه علمیه، به عنوان سربازان فداکار ارادت خاصی به امام (ره) داشتند.
وی افزود: بعد از برگزاری مراسم یاد شهدای ۱۵ خرداد، به همراه یکی از دوستانم با شرایط بسیار سخت و مخفیانه، چون امکان تهیه پلاکارد را نداشتیم، پارچهای را تهیه و با رنگ روی آن نوشتیم"به یاد داریم آن محرم، نیمه خرداد، خروش خشم انسانهای آزاده، خمینی و خمینیها" و پارچه دیگری هم جمله " یاد و خاطر شهدای ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ را گرامی میداریم" را نوشتیم و شبانه با عکس امام (ره) در مدرسه فیضیه نصب کردیم.
این مبارز انقلابی قزوینی ابراز کرد: صبح روز بعد زمانی که طلاب و روحانیون آمدند و چشمشان به پلاکاردها و عکس امام (ره) افتاد، انگیزه پیدا کردند که امسال مراسم ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ باید گستردهتر و با شور و شوق بیشتری برگزار شود؛ عصر روز پانزدهم تمام طلاب در محوطه مدرسه فیضیه جمع شدیم و بعد از تلاوت قرآن، من این شعر را خواندم"به یاد داریم آن محرم نیمه خرداد؛ خروش خشم انسانهای آزاده؛ خمینی و خمینیها؛ سعیدی و سعیدیها.
۵۰۰ طلبه و روحانی طی سه شبانه روز محاصره شده بودیم
قائد امینی ادامه داد: بلافاصله بعد از قرائت این شعر، شعارهایی با مضامین "خمینی، خمینی خدا نگهدار تو؛ بمیرد بمیرد دشمن خونخوار تو"، "مرگ بر شاه، مرگ بر حکومت پهلوی "آغاز شد و حدود ۵۰۰ نفر از روحانیون با شور و احساسات فراوان در حال خارج شدن از مدرسه فیضیه بودند که نیروهای شهربانی، ژاندامری و ساواک با ماشینهای آبپاش، باتن و تیرهای هوایی با آنها مقابله و درگیری صورت گرفت و در نهایت تمام طلاب و روحانیون مجدد به مدرسه بازگشتند.
وی اذعان کرد: طلاب با بستن درب مدرسه مانع از ورود نیروهای ژاندارمری و شهربانی شدند لذا این درگیری و زد و خورد به مدت سهدروز یعنی تا ۱۷ خرداد ادامه پیدا کرد و تمام ۵۰۰ طلبه و روحانی در این مدت محاصره شده بودیم به طوری که هیچ کس اجازه ورود یا خروج نداشت و حتی غذا هم در دسترس نبود و گاهی از سمت مردم اطراف حرم میوه یا غذایی به دست ما میرسید.
این مبارز انقلابی بیان کرد: ما هم طی آن مدت با بلندگوهایی که در مدرسه در اختیار داشتیم و نصب بنرهایی روی دیوارهای مدرسه با مردم صحبت میکردیم؛ روز هفدهم خرداد گارد شاهنشاهی به مدرسه فیضیه حمله کردند، اما طلاب با توجه به تجربهای که در سال ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ داشتند همه به طبقه پایین آمدند، چون در گذشته تعدادی از طلاب را از طبقه بالا به پایین انداخته و شهید کرده بودند.
قائد امینی تشریح کرد: زمانی که گارد شاهنشاهی به مدرسه هجوم کردند اوضاع بسیار وحشتناکی بود و همه شعار سر میدادند؛ در همین حین به ذهنم رسید که از پنجرهای که به پشت مدرسه فیضیه و رودخانهای راه داشت، فرار کنم؛ زمانی که پریدم چند نفر متوجه اقدام من شدند و بعد از تعقیب و گریز فراوان دستگیر شدم.
وی توضیح داد: زمانی که به شهربانی منتقل شدم و طلاب بسیاری را دیدم که با وضعیت دست و پا و سرهای شکسته، لباسهای خونآلود و مجروح نیز دستگیر شده بودند، حدود ۳۰۰ نفر بودیم؛ بعد از یک شب دستگیری، مراجع متوجه شده و نمایندهای فرستاده بودند، اما آنها مجروحین را جدا کرده بودند و مدعی بودند ما با کسی زد و خورد نداشتیم.
این مبارز انقلابی ادامه داد: فردای آن شب ما را به زندان اوین تهران منتقل کردند و سرانجام بعد از حدود ۴ ماه بازجویی، برخی طلاب را آزاد و ۶۰ نفر را به زندان محکوم کردند، طی این مدت از خردادماه تا مهرماه، خانوادههایمان از حال ما بیخبر بودند و بعد از محکومیت و زندان به خانوادههایمان نامه نوشتیم و در نهایت بعد از سه سال زندان، سال ۵۷ آزاد شدم.
مظلومیت مردم روستایی و فقیر موجب شد بتوانم شکنجهها را تحمل کنم
قائد امینی تصریح کرد: سال ۵۶ و ۵۷ همه اقشار به حمایت از امام (ره) وارد میدان شدند؛ نسل جوان باید بدانند که ما این انقلاب را به راحتی به دست نیاوردهایم بلکه جوانان بسیاری جان خود را در راه این انقلاب فدا کردند؛ آن زمان ۴۰ هزار مستشار خارجی بر کشور ما حکومت داشتند که همه دستنشانده آمریکا بودند.
وی ابراز کرد: در آن زمان واقعا بیعدالتی حاکم بود، به طوری که هیچ کدام از روستاها از خدمات آب، برق، امکانات بهداشتی و بهیاری، راه، امکان تحصیل و سودآموزی برخوردار نبودند و تنها چیزی که موجب شد بتوانم شکنجههای مخوف آن زمان را تحمل کنم، مظلومیت مردم روستایی و فقیر و خود را سرباز پای در رکاب امام زمان (عج) دانستن بود.
این مبارز انقلابی قزوینی در پایان گفت: از ۱۵ تا ۲۱ سالگی حدود شش سال در مبارزه شرکت کردم و اگر اکنون هم همان شرایط تکرار شود، بازهم با همان قوت پای کار خواهم بود، چون دوران سیاه، بیعدالتی و فساد و ظلم بود و امام (ره) بود که توانست انقلاب را از استعمار غرب و ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی نجات دهد.
نظر شما