ای مسلمانان به پا خیزید و حق مستضعفان را از آمریکا بگیرید
پنجشنبه, ۰۳ تير ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۲۸
نوید شاهد – شهید "اسدالله احمدی" طی توصیهای به ملت ایران در وصیتنامهاش مینویسد: «ای مسلمانان وای یاران حق! به پا خیزید و با ندای الله اکبر، خمینی رهبر و سلاح قرآن، برای گرفتن حق مستضعفان بر این ابرجنایتکاران که آمریکا سر کرده آنان است و قانونی جز قانون جنگل ندارد، قیام کرده و همه آنان را به زبالهدانی تاریخ بیفکنید ...»
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید اسدالله احمدی، پنجم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۳ در روستای حسینآباد از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد، پدرش غفارعلی، کارگر شرکت راهآهن بود و مادرش سلاطینخانم نام داشت، تا پایان دوره ابتدایی درس خواند، پاسدار بود، سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. این شهید بزرگوار نهم تیر ماه سال ۱۳۶۹ در بانه هنگام درگیری با گروههای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
متن وصیتنامه شهید اسدالله احمدی:
اینجانب اسدالله احمدی، فرزند غفار، ساکن قریهی حسینآباد جرندق، شماره شناسنامه ۴ موالید، متولد ۱۳۴۲ از سپاه پاسداران شهرستان ابهر، گردان والفجر با برادران در طرح لبیک یا خمینی به جبهههای حق علیه باطل اعزام شدم و به وسیله چند خط نوشته سخنی چند درباره انگیزه و هدف خود که باعث شد به جبهه روی آورم، دارم.
اینجانب از اوایل انقلاب عاشق خط امام و راه حسین (ع) بودم و وقتی که امامم را شناختم لبیک گوی او شدم. خواهران و برادران میدانند که جنایتکاران از همان اول کمر همّت به نابودی اسلام عزیز بسته بودند؛ امّا اسلام با دادن شهدایی، چون حسین بن ابیطالب (ع) در صدر اسلام و بهشتی و رجایی و باهنر و شهدای جنگ تحمیلی جلوی آنها را گرفته و این اسلام به ما رسیده است.
وظیفه چیست؟ آیا بایستی با تماشا کردن و بی تفاوت بودن، ایام را بگذرانیم، یا با جنگ علیه قدرتهای دنیا و کفر جهانی؟ کدامیک؟ خودم را میگویم؛ چقدر افسوس میخورم که زمان چنین امامی بودم و نتوانستم کاری بکنم و امام خود را بشناسم. خدایا! مرا ببخش که در این زمان وظیفهام را نسبت به رهبر خود ادا نکردم.
یاران به دیدار خدا چه عاشقانه میروند!
برادران و خواهران! باور نمیکردم که در ایام عاشورا میگفتند در شب عاشورا یاران حسین (ع) با هم شوخی میکردند و تا صبح بیدار بوده و قرآن میخواندند؛ قبل از مرگ با هم میگفتند و میخندیدند؛ ولی به چشم خود در جبههها دیدم که یاران خمینی و عاشقان حسین (ع) چقدر شب عملیات ذوق و شوق از خود نشان داده و با هم شوخی میکردند و هیچ ناراحتی هم به خود راه نمیدادند و در آن لحظات بود که باورم شد و دیدم که یاران به دیدار خدا چه عاشقانه میروند!
برادران عزیز! از شما خواهش میکنم اگر روزی خدا نصیب کرد و کربلا رفتید، به جای من، حسینم را زیارت کنید و بگویید خیلی آرزو داشتم به زیارت شما و علی اصغر و علی اکبر و ابوالفضل (ع) و سایر شهدا بیایم؛ ولی افسوس نشد و در عوض اینجا یاور فرزندت بودم.
به امید آن روزی که ستمکاران تاریخ و جباران خبیث را نابود شده ببینیم و جشن بگیریم و آرزویم این است که احکام اسلام در کل جهان جاری شود و از خداوند میخواهم که مرا بر دشمنان اسلام پیروز گرداند و اگر صلاح دانست مرا به شهادت رسانده، بدنم را تکه تکه کرده و بسوزاند تا روز قیامت در برابر حسین (ع) خجالت نکشم که حسین (ع) سر ندارد و ابوالفضل (ع) دست ندارد و من با بدنی سالم باشم.
ای مسلمانان وای یاران حق! به پا خیزید و با ندای «الله اکبر، خمینی رهبر» و سلاح قرآن، برای گرفتن حق مستضعفین بر این ابرجنایتکاران که آمریکا سر کرده آنان است و قانونی جز قانون جنگل ندارد، قیام کرده و همه آنان را به زبالهدانی تاریخ بیفکنید؛ اینانی که از انسانیت بویی نبرده و هر روز بمب شیمیایی بر سر این مردم میریزند.
خداوند با صابران است
پدر و مادر گرامی! که سالها برایم زحمت کشیده و اکنون در راه خدا قربانی میدهید، صبر داشته و مرا ببخشید؛ ناراحتی نکرده، که دشمن شاد میشود؛ پس این شادی را از دشمن گرفته و بگذارید همیشه مأیوس باشد؛ و با توجه به اینکه خداوند با صابران است، از امت بزرگوار میخواهم به حق خون ریخته شده علی اصغر حسین (ع) اگر از من بدی دیده اند، به بزرگواری خودشان ببخشند و حلالم کنند.
ما اکنون از میان دجله و فرات ندای «هل من ناصر ینصرنی؟» حسین (ع) را از حلقوم پیر جماران احساس میکنیم. در جبههها فرمان امام زمان (عج) به گوش میرسد.ای عاشقان حسین (ع) وای منادیان حق وای یاران واقعی امام زمان (عج) و نایب بر حقش! به پیش! که کربلا و قدس در انتظار است.ای شمشیر زنان بدر و احد! که اسلام به لباسهای خونین ما وابسته است؛ به پیش...
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
خداوند با صابران است
پدر و مادر گرامی! که سالها برایم زحمت کشیده و اکنون در راه خدا قربانی میدهید، صبر داشته و مرا ببخشید؛ ناراحتی نکرده، که دشمن شاد میشود؛ پس این شادی را از دشمن گرفته و بگذارید همیشه مأیوس باشد؛ و با توجه به اینکه خداوند با صابران است، از امت بزرگوار میخواهم به حق خون ریخته شده علی اصغر حسین (ع) اگر از من بدی دیده اند، به بزرگواری خودشان ببخشند و حلالم کنند.
ما اکنون از میان دجله و فرات ندای «هل من ناصر ینصرنی؟» حسین (ع) را از حلقوم پیر جماران احساس میکنیم. در جبههها فرمان امام زمان (عج) به گوش میرسد.ای عاشقان حسین (ع) وای منادیان حق وای یاران واقعی امام زمان (عج) و نایب بر حقش! به پیش! که کربلا و قدس در انتظار است.ای شمشیر زنان بدر و احد! که اسلام به لباسهای خونین ما وابسته است؛ به پیش...
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
نظر شما