وقتی درس ایثار فقط دیکته نمیشود/ گذر از صخرهها به عشق تدریس
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، محمد قاسمی معلم دلسوز و فداکاری است که به ۸ دانشآموز در روستای هیر و به ۲ دانشآموز در روستای لطر بیش از ۱۰ کیلومتر را به بهانه تدریس و به حقیقت پیوستن آرزوهای دانشآموزانش طی و حتی صخرهنوردی میکند تا درس ایثار بدهد، درسی که نمیتوان آن را دیکته کرد بلکه باید از خود گذشت تا به آن رسید و این داستان تکرار همان جلوههای ایثار اجتماعی و ازخودگذشتگی است که طی هشت سال دفاع مقدس شاهد آن بودیم.
معلمی که با شور و عشق خاصی هر صبح ساعت ۶:۳۰ تا ۹ شب از خانه بیرون میزند تا خود را به روستای هیر برساند. روستای تاریخی که ۶۰ کیلومتر آن طرفتر از قزوین در دل کوهستانهای شمالی این شهر، قرار دارد؛ روستایی نه فقط کوهستانی با دیوارهای صخرهای بلند در بر گرفته بلکه وجود «نینه رود» سختیهای طی کردن این مسیر را دو چندان کرده است؛ و برای گذر جادهای این روستا باید مسیر جاده پر پیچ و خم و کوهستانی بهرامآباد به رازمیان مرکز بخش الموتغربی را طی کنی تا به آن برسی.
ولی حس نوعدوستی و کمک به دانشآموزان در یادگیری درس، این معلم را به گرفتن تصمیمی که سرشار از عشق معلمی به شاگردانش بوده، سوق داده است. روستایی که اینترنت ندارد و به ناچار باید مسیر سخت و طولانی را بپیماید تا دانشآموزانش از درس عقب نمانند.
البته عشق و ایثار این معلم به همین جا ختم نمیشود، بعد از تدریس ۸ دانشآموز در پایههای مختلف ابتدایی، شیفت صبح در دبستان شهید صفیخانی به سمت روستای لطر برای تدریس به دانش آموزان هایدا - پایه چهارم و سامان - پایه ششم ابتدایی در دبستان شهید هادی قاسمی حرکت میکند.
وی جوان است و ۲۲ سال سن دارد و از ۱۸ سالگی وارد دانشگاه فرهنگیان شده و اکنون اولین سال تدریس خود را تجربه میکند، ولی از ابتدا سختترین مسیر را انتخاب کرده که جای تامل است.
به تاسی از شهدا و کسب رضای خدا قبول کردم
قاسمی در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد استان قزوین میگوید: زیرساخت و حداقلهای آموزش مجازی از جمله اینترنت در روستاها فراهم نیست، به همین دلیل دانشآموزان اگر معلمی به روستایشان نروند نمیتوانند درس بخوانند و از تحصیل باز میمانند. به همین دلیل باید هر روز این مسافت را با عبور از صخرهها و رودخانه طی کنم تا بتوانم با درس دادن به دانشآموزانم، آنها را به آرزوهایشان برسانم.
وی از چرایی تصمیم تدریس خود در این روستاها میگوید: سال گذشته از آموزش و پرورش تماس گرفتند که این روستاها معلم ندارند و اگر تمایل دارید برای تدریس دانشآموزان این روستاها اقدام کنید، انتخاب آن اختیاری بود، هیچ اجباری نبود و میتوانستم خیلی راحت قبول نکنم، ولی ته دلم راضی نشد که نه بگویم و نسبت به تعلیم و تربیت آنها بیتفاوت باشم، لذا قبول کردم.
قاسمی با بیان اینکه تدریس کردن به دانشآموزانم را دوست دارم، اظهار میکند: انجام این کارم، حقوق کمی دارد، ولی به تاسی از شهدا و کسب رضای خدا قبول کردم تا برکت این اقدامم در زندگیام جاری باشد.
وی با اشاره به دشواریهای مسیر رسیدن به روستاها میگوید: این مسیر سخت و وحشتناک بوده و هر لحظه امکان حادثه است، البته مسیر دیگری هم برای رفتن از روستای هیر به روستای لطر وجود دارد که با خودرو بروم، ولی مسافت خیلی طولانی میشود، اگر بخواهم دور بزنم، با توجه به کوهستانی بودن منطقه، با ماشین حدود ۲ تا ۳ ساعت باید در رفت و آمد باشم که در نتیجه به موقع به مدرسه نخواهم رسید.
این معلم ادامه میدهد: نمیتوانم دانشآموزانم را از یادگیری محروم کنم پس ترجیح میدهم با همین شرایط سخت هر روز راهی روستاها شوم تا مبادا وقفهای در آموزش دانشآموزان ایجاد شود.
نام شهدا به من روحیه میدهد تا سختیها را به تن خود بمالم
قاسمی با اشاره به نام شهدا که در مدارس روستاهای هیر و لطر حک شده است، میگوید: نام این شهدا به من روحیه و انگیزه میدهد تا سختیهای این مسیر را به تن خود بمالم تا کاری برای دانشآموزان کشورم که آیندهسازان ایران هستند، کرده باشم.
وی بیان میکند: به نظرم در زندگی نباید انجام هر کاری را براساس مادیات سنجید بلکه باید انسانها در مواقع سختی به داد یکدیگر برسند و با ایثار و فداکاری، لبخند را بر لبان دیگران بنشانند.
این معلم دلسوز ادامه میدهد: اگر من به روستاها نمیرفتم دانشآموزان از تحصیل باز میماندند و همین موجب ناراحت آنها میشد، ولی با رفتنم توانستم قلب آنها را شاد و خوشحال کنم که همین برای من ارزشمند است.
قاسمی با اشاره به اینکه از این رفت و آمد سخت به روستاها خسته نشده است، میگوید: هر فردی اگر قبول کرده است که وارد حرفهای یا شغلی شود باید وظیفه خود را بهدرستی انجام دهد و اگر ما بین کار از مشقتهای آن خسته شود، حق ندارد از مسئولیتش، شانه خالی کند بلکه باید تا آخر برود. من هم باید چنین باشم.
وی از بزرگترین آرزویش میگوید: امیدوارم روزی برسد که حرفه معلمی به جایگاه واقعی در کشور برسد و به معلمان توجه ویژهای شود و مسئولان در جهت رفع دغدغههای آنها سنگ تمام بگذارند.
شاگردان این معلم ایثارگر نیز قدردان زحمات معلمشان هستند و اظهار میکنند که ایشان زحمات زیادی را برای یاد دادن درس به آنها متحمل میشوند و همین عشق و علاقهشان را به معلمشان دوچندان کرده است.
سرشت معلمی با ایثار و از خودگذشتگی عجین شده است
گویا سرشت معلمی با ایثار و از خودگذشتگی عجین شده به همین دلیل هیچ عاملی حتی مسیرهای صعبالعبور نمیتواند رابطه عاشقانه معلم و دانشآموز را بر هم زند و براحتی با مهر و علاقهای که نسبت به یکدیگر دارند میتوانند هر مشکلی را شکست دهند.
در استان قزوین همانند محمد قاسمی کم نیستند که با داشتن روحیه ایثار و گذشت، در شرایطی که امکان استفاده از تلفن همراه و اینترنت در روستاها نیست، همچنان با ایثار، ازخودگذشتگی و بدون چشمداشتی از مسیرهای طولانی و صعبالعبور، خود را به دانشآموزانشان میرسانند تا مبادا دانشآموزی از آموزش محروم بماند. آنها سختیها را به جان بخرند تا شاگردانشان از درس عقب نمانند و همچنان این داستان ادامه دارد ...
*گفتوگو از زهرا محبی