پدر شهید «باریکبین» در انقلاب و جنگ همیشه پیشکسوت بود
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، آیتالله هادی باریکبین نماینده سابق ولیفقیه در استان و امام جمعه شهر قزوین بیش از نیم قرن از عمر با برکتاش را برای مردمش، اسلام و انقلاب گذاشت و نقش موثری در پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و بعد از آن داشته اشت.
با همت بلند او نه تنها مایحتاج عمومی رزمندگان و جبههها فراهم میشد بلکه با استفاده از امکانات تریبون نماز جمعه و مجالس مختلف، زمینه تشویق و ترغیب آحاد مردم را برای حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل و کمکرسانی به رزمندگان نیز فراهم ساخت.
وی در طول حیات پربرکت خود علاوه بر ارایه خدمات بیشماری در حوزههای مختلف فرهنگی و اجتماعی با حضور ارزشمندشان در جبههها و در لایههای مختلف مردمی همانند پدری دلسوز و آگاه عمر پربرکتشان در راه اسلام و مردم نهاد.
آیتالله هادی باریکبین پدر شهید «مرتضی باریکبین»، نماد ایثار و یکی از آیات ماندگار دفاع مقدس، اسوه صبر و بردباری و مامن مردمش بوده که طی گفتوگوی خبرنگار نوید شاهد استان قزوین با حجتالاسلاموالمسلمین مجتبی قائدامینی از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب و دوستان ایشان، بخشی از فعالیتهای گسترده و نقش وی در خصوص رویداد تاریخی انقلاب و هشت سال دفاع مقدس تشریح شده که از نظرتان میگذرد.
پرچم امام به دست آیتالله باریکبین بود
قائدامینی با اشاره به نقش آیتالله باریکبین در دفاع مقدس میگوید: در زمان جنگ نیروهای مردمی در کنار ارتش، سپاه و سایر نهادها در برابر تجاوز عراق مقاومت کردند و نیروهای مردمی نیز برای دفاع از اسلام و میهن بسیج شدند و به جبهههای جنگ اعزام شدند تا با حضور دلیرانه خود در مرزها بتوانند حق را در میدان جنگ به پیروزی برسانند. اما در میان نیروهای مردمی افراد شاخصی بودند که توانستند نیروهای مردمی را هدایت کنند تا صبرشان و مقاومتشان را بالا ببرند و این افراد توانستند با پیامها و سخنان حکیمانه، روحیه رزمندگان را طی هشت سال دفاع مقدس برای مقاومت، ایستادگی و ایثار در برابر دشمنان قوت ببخشند.
اما قزوین شهر تأثیرگذار در جنگ با تقدیم ۳ هزار شهید از این افراد شاخص و تأثیرگذار بیبهره نبود و مردان بزرگی در قزوین طی دفاع مقدس پابهپای مردم جنگیدند که میتوان به آیتالله باریکبین اشاره کرد که طبق شواهد و اسناد، نقش ایشان در دوران ۸ هشت سال دفاع مقدس فراموشنشدنی است.
آیتالله باریکبین در انقلاب و جنگ همیشه پیشکسوت بودند
ایشان بلافاصله بعد از شروع جنگ از طریق سنگر نماز جمعه، جوانان را برای عزیمت به جبهه بسیج میکردند و خود نیز پیوسته از رزمندگان در جبههها بازدید و به آنها روحیه میدادند. آیتالله باریکبین از روحانیونی هستند که از همرزمان، شاگردان و بازوان امام راحل بوده و در انقلاب و جنگ همیشه پیشکسوت بودند و در جنگ نقش پدری برای رزمندگان ایفا میکردند و یکی از مشوقان رزمندگان بودند و چون خودشان در جنگ حضور داشتند. این نقش را برجسته و تأثیرگذارتر کرده بودند. آیتالله باریکبین در آن زمان برای تشکیل ستاد پشتیبانی نقش مهمی داشتند و در سالهای جنگ تحمیلی کمکهای فراوانی در ستاد پشتیبانی جمعآوری کرده و این ستاد را ساماندهی میکردند.
در زمان جنگ آیتالله باریکبین فرزند خود را نیز به جبهه اعزام کردند و این موضوع نشان داد که آیتالله باریکبین در عمل حق خود را ایفا کرده است و مردم میدیدند که آیتالله باریکبین از فرزند خود گذشته است و جان خود و فرزندش را در این جنگ گذاشته است. فلذا مردم هم از وی تأثیرپذیری بیشتری داشتند.
زمانی که فرزند آیتالله باریکبین شهید شد، این تأثیرگذاری مردم از ایشان بیشتر شد، چون خود در عمل ثابت کرده بود که از همهچیز گذشته است تا در این جنگ به دفاع از ملت ایران بپردازد. آیتالله باریکبین در طول دفاع مقدس، فقط به حضور در عملیاتها اکتفا نمیکردند و وظیفه خود را در خطبههای نماز جمعه، تشییع شهدا، سرکشی از خانواده شهدا و دعوت از مردم برای صبر و استقامت در جنگ نیز ایفا میکردند و همیشه در صحنههای مختلف جنگ پیشتاز بودند.
آیتالله باریکبین همچنین بارها در عملیاتهای خط مقدم حضور داشت و در آنجا علاوه بر سخنرانی به گروههای عملیاتی آرامش میدادند. هرگز فراموش نمیکنم که یک روز آیتالله باریکبین با هلیکوپتر از کرمانشاه به قرارگاه غرب در سومار که خط مقدم بود، آمدند تا از نزدیک با نیروهای حاضر در دفاع دیدار کنند. رزمندگان از دیدن ایشان بسیار خوشحال شدند و ایشان نیز در بازدیدهایشان رزمندگان را تشویق میکردند تا روحیه بالایی در نبرد داشته باشند. ای کاش محبت بیشتری در بدرقه فرزندم میکردم.
آیتالله باریکبین همیشه با آرامشی که داشتند الگوی جوانان بودند و همیشه در جنگ به رزمندگان میگفتند که تا آخر نبرد برای پیروزی بمانند و از آنجایی که خود ایشان پدر شهید بودند؛ رزمندگان بیشتر به حضور وی دلگرم میشدند و این در حالی بود که هیچوقت آیتالله باریکبین خودشان اظهار نمیکردند که پدر شهید هستند.
آیتالله باریکبین بعد از شهادت فرزندشان همیشه میفرمودند: زمانی که آخرین بار فرزندم برای خداحافظی آمد تا به جبهه برود؛ فکر کردم دوباره برمیگردد و با این فکر وی را به خوبی بدرقه نکردم و به یک خداحافظی ساده اکتفا کردم و رفتن فرزندم را عادی گرفتم. اما مرتضی آمد و رویم را بوسید و رفت و بعد از اینکه شنیدم فرزندم شهید شده دلم سوخت کهای کاش محبت بیشتری در بدرقه فرزندم میکردم و او را از زیر قرآن رد میکردم و همیشه افسوس آن لحظه را میخورم و همیشه آیتالله باریکبین با تلخی این خاطره را برای ما تعریف میکردند.