بزرگترین آرزوی من، شهادت است
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید «گنجعلی غیاثوندمحمدخانی»، دوم مهرماه سال ۱۳۴۳، در شهر تهران به دنیا آمد، پدرش شیرعلی، کارگری میکرد و مادرش زرینتاج نام داشت و دانشآموز دوم متوسطه بود. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، هشتم اردیبهشت سال ۱۳۶۱، در دارخوین بر اثر اصابت ترکش به سر شهید شد و مزار مطهرش در گلزار شهدای شهر قزوین واقع است.
متن وصیتنامه شهید گنجعلی غیاثوندمحمدخانی:
سخنى با پدر و مادرم؛ عزیزانم! شما براى من رنجها و زحمتهاى فراوانی کشیدید و من از اینکه نتوانستم زحمات شما را جبران کنم، متأثرم. مىدانم که برایم آرزوهاى دیرین و براى زندگیام معیارهاى سازنده در نظر داشتید؛ اما بدانید بزرگترین و والاترین آرزو، هدف و معیار براى من، شهادت است و اگر میخواهید روح مرا شاد کنید، از شما مىخواهم تا آنجایى که ممکن است برایم گریه نکنید، که اگر گریه کنید، بدانید روحم را ناراحت و متأثر کردهاید.
راستى! چرا نباید براى کسى که در راه خدا کُشته مىشود، شادى کرد؟! شهادت براى شهید، سعادت و خوشبختى و براى خانوادهاش، افتخارى بس ارزنده و عظیم و سندى بر ایثار بزرگ آنان نزد خدا است.
اى مادر محبوبم و اى عزیز دلم! بعد از شهادتم شما بهتر مىتوانی مانند خانواده شهدا و همراه آنها، با پیامهاى اسلام که به وسیله رهبر عزیزمان به شما مىرسد، هم فکر و هم عقیده شوی. امیدوارم خانوادهام بعد از شهادتم، بیش از پیش تقوى را پیشه خود کنند.
به تمام اهل خانواده، پدر، مادر، برادر بزرگم، برادران کوچکم، خواهر عزیزم و تمام دوستان و آشنایان توصیه مىکنم: به فرموده مولاى خود، سرور رهروان عالم بشریت، امیر مؤمنان، علىبن ابیطالب (ع) که میفرمایند: «تقوا را نصب العین خود قرار دهید»، گوش جان بسپارید و متقی باشید و در خط اصیل امام، که یگانه خط انبیا و اولیاى خداست، قرار بگیرید.
امیدوارم تا آخرین قطره خون خود در راه خدا، در راه قرآن، در راه وطن و نیز در راه شهداى انقلاب -که همانند شهداى کربلا با دشمنان در ستیز بودند و خون خود را نثار دین اسلام کردند. از این آب و خاک و میهن اسلامى دفاع کنید و همیشه گوش به فرمان رهبر انقلاب باشید.
امیدوارم همه دوستان و آشنایان عزیز مرا به خاطر اینکه ممکن است اذیتشان کرده باشم و یا احیاناً خطایى از من سرزده باشد و یا با بعضى از آنها خداحافظى نکرده باشم، ببخشند. در ضمن باید بگویم این وصیتنامه را با خط خودم، در روز چهارشنبه ۱۳/۱۲/۶۰ با روحى سرشار از عشق و اشتیاق به «الله» نوشتم؛ و السلام.