اگر خواستید برایم گریه کنید، به یاد امام حسین(ع) گریه کنید
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید «محمدرضا پیلهفروش»، بیستم تیرماه سال ۱۳۴۷، در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش حسین و مادرش بتول نام داشت، تا پایان دوره راهنمایی درس خواند و پاسدار بود. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، هفتم اسفندماه سال ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مزار مطهرش در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
متن وصیتنامه شهید محمدرضا پیلهفروش:
و اگر خدای تبارک و تعالی، به من سعادت به شهادت رسیدن را داد و به آن مقام رسیدم، پس دیگر جای نگرانی نیست. مقامی که خداوند هفت خصلت به آن میدهد که به هیچ کدام از بندگان دیگر نمیدهد.
اولین مقام این است که با ریخته شدن اولین قطره خون شهید روی زمین، تمام گناهانش پاک میشود؛ در این صورت باز هم ما بیاییم و بگوییم: «بچه گی اول جوانیاش بود؛ رفت. بچه گی میخواست عروسی کند و...» و همین حرفهای بیهوده و یا «خدا به داد پدر و مادرش برسد و...» اینها چه حرفی است؟ شما بیایید به حال خودتان گریه کنید و خاک بر سرتان بریزید، که چرا «شهید» به آنجا رسید و ما هنوز اینجا هستیم.
کمی به خودتان بیایید و فکر کنید! هر وقت نبود من برای شما سخت شد، به یاد خدا باشید و به یاد روزی که حضرت زینب(س) برادرش را و امام حسین(ع) و فرزندانش را به شهادت رساندند و افراد خانوادهاش را به اسارت بردند و تا جایی که حضرت رقیه(س) را آن قدر روی زمین راه بردند که پاهای او تاول زد و هیچ مصیبتی بالاتر از این نیست؛ اگر خواستید برای من گریه کنید، به یاد روز عاشورا و برای شهادت امام حسین(ع) گریه کنید که تشنه لب به شهادت رسید و نیز از شما افراد خانوادهام تقاضا دارم، در میان جمع، بلند بلند گریه نکنید. اگر قرار شد سر کوچه خودمان یا در دکان حجلهای بزنید، پارچه آن را سفید انتخاب کنید.
خدایا! تو خود شاهد باش که هدفم از جبهه آمدن، جز رضای تو چیز دیگری نبوده است. خدایا! تو را شُکر میکنم که مرا به جبههها آوردی و باز تو را شُکر میکنم که از گناهان داخل شهر دورم ساختی و باز شُکر میکنم که من گناهکار را داخل بندگان خالص خودت قرار دادی و گناهانم را پوشاندی و باز تو را شُکر میکنم که مرا به این مقام رساندی و از تو میخواهم که به امام عزیزمان طول عمر عنایت فرموده و دشمنان او را به هلاکت برسانی.