سه‌شنبه, ۰۹ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۰۸:۵۷
«ابتدا به من گفتند پسرت نامه فرستاده بیا نامه پسرت را ببین. رفتم نامه‌اش را بخوانم خبر شهادتش را به من دادند تا اینکه بعد از گذشت ۷ روز، پیکر مطهرش آمد ...» آنچه می‌خوانید ناگفته‌های پدر شهید «حسین دارپیچ» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

رفتم نامه‌اش را بخوانم خبر شهادتش را دادند!

حسن‌رضا بهرامی‌نیا پدر شهید «حسین دارپیچ» در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد استان قزوین از خودش می‌گوید: در روستای قلات از توابع شهر تاکستان به دنیا آمدم. سومین فرزند خانواده بودم. یک خواهر و برادر داشتم که خواهرم به رحمت خدا رفت. پدرم کشاورز بود. خودم آسفالت کار بودم، در ابتدا فامیلی‌ام دارپیچ بود، اما به بهرامی‌نیا تغییر دادم. ۲۴ ساله بودم با همسرم که ۱۴ ساله بود ازدواج کردم. بعد از ۳ سال زندگی مشترک اولین فرزندم به دنیا آمد. ۴ دختر و ۴ پسر داشتم که یکی از فرزندانم به نام حسین به شهادت رسید.

وی ادامه می‌دهد: حسین ۱۴ ساله بود، از روستا به قزوین آمدیم و در محله مجاهد، پشت مسجد چهارده معصوم(ع) ساکن شدیم. پسرم فرزند صالح، آرام و با دیگران مهربان بود. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند و بعد از تحصیل، با کار کردن در تامین مخارج زندگی کمک حالم شد.

دارپیچ اضافه می‌کند: پسرم اهل نماز و روزه بود، با زبان روزه کار می‌کرد، با وجود اینکه روزه و نماز قضا نداشت در وصیت‌نامه‌اش به خانواده گفت بود یک سال برایش نماز و روزه به جا آوریم که انجام شد.

این پدر شهید می‌گوید: حسین اهل رفت و آمد با دیگران بود. احترام ویژه‌ای به پدر و مادرش قائل بود هر کاری می‌کرد تا رضایت والدین را کسب کند. خیلی از پسرم راضی بودم، نه تنها من بلکه همه فامیل و دوستان از سیره و منش حسین راضی بودند و برایش دعا می‌کردند.

ورزش باستانی را دوست داشت

وی بیان می‌کند: پسرم مجرد و ورزشکار بود و ورزش باستانی را دوست داشت و در این رشته ورزش می‌کرد. در مسجد چهارده معصوم(ع) برای اقامه نماز می‌رفت و در ساخت و ساز این مسجد برای ثوابش کار می‌کرد و پولی نمی‌گرفت.

دارپیچ ادامه می‌دهد: حسین همیشه به من می‌گفت پدر جان نگران هزینه‌های زندگی نباش من با کار کردن کمک می‌کنم تا از عهده این هزینه‌ها برآیی. پسرم با یاد گرفتن مهارت سفیدکاری به این کار مشغول شد. کارگری می‌کرد و کارش خوب بود. همه درآمدش را به می‌داد تا مایحتاج زندگی را تامین کنم.

خیلی دوستم داشت، اما به رفتن راضی‌تر بود!

وی می‌گوید: در دوران انقلاب، حسین به همراه هم‌کلاسی‌هایش، قاب شیشه‌ای عکس شاه در مدرسه را شکستند، از شاه بیزار بود و طرفدار و عاشق امام خمینی(ره) بود.

این پدر شهید اضافه می‌کند: همچنین حسین در دوران دفاع مقدس، چندین بار اسمش را برای اعزام به جبهه‌ها نوشت و رفت، اما هر بار که می‌رفت دلش برایم می‌سوخت که نکند با رفتنش دست تنها بمانم، با وجود اینکه خیلی دوستم داشت، اما به رفتن راضی‌تر بود.

دارپیچ ادامه می‌دهد: وقتی متوجه شدم حسین به جبهه اعزام می‌شود برایش یک کیلو پسته گرفته بودم، بهش دادم؛ و گفتم به سلامت به جبهه بروی و برگردی. حسین ۴ ماه در جبهه بود و در این مدت برای خانواده نامه می‌نوشت.

وی بیان می‌کند: یک بار هم برای مرخصی به خانه آمد. به پسرم گفتم حسین جان دیگر به جبهه نرو. جواب داد پدرم این حرف را نزن. باید بروم تا از ارزش‌های اسلام حراست شود. از اینکه اراده مصمم برای رفتن به جبهه داشت، دیگر مخالفت نکردم، اجازه دادم و رفت.

رفتم نامه‌اش را بخوانم، خبر شهادتش را دادند!

دارپیچ می‌گوید: طی مدتی که حسین در جبهه بود یک بار برایش پول فرستادم، تا پاکت پولم به دستش برسد، شهید شده بود. پسرم از سوی بسیج داوطلبانه در جبهه‌های حق علیه باطل حضور یافت، هشتم فروردین سال ۱۳۶۲، در سردشت توسط نیرو‌های عراقی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید و مزار مطهرش در گلزار شهدای شهر قزوین قرار دارد.

این پدر شهید خاطرنشان می‌کند: ابتدا به من گفتند پسرت نامه فرستاده بیا نامه پسرت را ببین. رفتم نامه‌اش را بخوانم خبر شهادتش را به من دادند تا اینکه بعد از گذشت ۷ روز، پیکر مطهرش آمد.

اشک مجال صحبت کردن به من نمی‌داد!

وی ادامه می‌دهد: با دیدن پیکر مطهر پسرم، اشک از چشمانم سرازیر شد، اشک مجال صحبت کردن به من نمی‌داد، فقط زیر لب می‌گفتم پسرم به خانه‌ات خوش آمدی. از ته قلبم افتخار می‌کردم پسرم شهید شده، چرا که در راه خدا، احیای اسلام و قرآن و دفاع از ناموس به شهادت رسیده بود.

دارپیچ بیان می‌کند: هر شب جمعه مزارش می‌روم و با فرزندم دردودل می‌کنم تا قلبم آرام شود. هر زمان عکس‌اش را در خانه می‌بینم خوشحال می‌شوم و خدا را شکر می‌کنم از اینکه به مقام شهادت رسیده است.

وی اظهار می‌کند: پسرم در مسیر خدا گام برداشت و معبودش هم خریدارش شد و مقام شهادت را به ایشان اعطا کرد و همین نعمت بزرگی است که خداوند به هر کسی نمی‌دهد. خدا کمک کند همه مردم ایران در مسیر شهدا گام بردارند و عاقبت به خیر شوند.

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده