روحانی - صفحه 3

شهيد روحاني براي انجام خدمت مقدس سربازي از طرف سپاه پاسداران شهرستان كامياران به شهر بانه اعزام شد و در تاريخ در29/5/1368 در يك درگيري با گروهك ضدانقلاب به درجه‌ي والاي شهادت نايل آمد....

يازدهم تير 1371 ، در زادگاهش هنگام درگيري با گرو ههاي ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به پا و شکم، شهيد شد...

بیست و دوم شهریور 1312، در شهرستان مشهد به دنیا آمد. پدرش محمدعلی(فوت 1356) و مادرش ربابه نام داشت

با سمت تخریب‌چی در قلاویزان بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر او را در زادگاهش به خاک سپردند.

هجدهم اردیبهشت 1343، در شهرستان مشهد دیده به جهان گشود. پدرش سید علی، روحانی بود

یکم آبان1349، در روستای کرناوه شیرین از توابع شهرستان درگز دیده به جهان گشود

یکم تیر 1337، در روستای سبک از توابع شهرستان سبزوار چشم به جهان گشود. پدرش عباس، کشاورز بود

پس از اتمام دروس سطح حوزه، وارد مرحله درس خارج شدند و از محضر اساتيد بزرگ حوزه بهره ها بردند. اما ايشان به اينها اكتفا نكرد، دل او به درس و مدرسه و قيل و قالها نبود، در دلش عشق معبود و وصال محبوب موج مي زد.

پرسیدم: « چته؟ چرا اینقدر گرفته اي؟ » چشمانش را از زمین بر نداشت. گفت: « پرویز قدیری، علی رضا رشمه ای، محمدرضا عاشور، مجتبی مداح، تو چه میدونی اینها کی بودن؟ پرویز شهید شد، دلم به بقیه خوش بود. علیرضا رفت، هنوز دوتاشون بودن. حالا موندم تنها!

سوم تیر 1339، در روستای مزار از توابع شهرستان گناباد به دنیا آمد. پدرش سیدکوچک، کشاورز بود و مادرش شهربانو نام داشت

چاره ای نداشتیم. میان چند تخته سنگ مخفی شدیم. لب هایمان از شدّت گرما خشک شده و قمقمه هایمان خالی بود. تنها دل خوشی مان لباس سربازان عراقی بوده به تن داشتیم. شاید وقت خطر نجات مان می داد و شناسایی نمی شدیم.

ملا محمد تجلی یک انسان خودساخته بو وی توانسته بود در عین کار در مزرعه درس بخواند و علوم دینی را فرا بگیرد و نشان بدهد تلاش در راه معاش، مانعی برای تلاش در راه دین و ایمان نیست بلکه موجب استظهار و پشت‌گرمی می‌شود.

شاهچراغی سربازی فداکار بود برای حفظ ارزشهای اصیل اسلامی و در عین حال دارای برخورد کریمانه و سعه صدر بود که درخور یک مجاهد بزرگ اسلامی است. آن روز کیهان یکپارچه می گریست. در و دیوار، زمین و آسمان، مرد و زن، کارگر و کارمند، اهل قلم و اهل قدم، کسبه محل و همه مردم اشک می ریختند

شهادت "سيد ابوالحسن آل رسول شمس آبادي" به دست گروه منافق مهدي هاشمي در اصفهان (1355 ش)

شهید سرپرست موسسه کیهان دقت کافی داشت که مبادا کسی خارج از حقی که بر گردن اداره دارد کار کند. یک روز عازم سفر خارجی در معیّت آقای (آیت الله) خامنه‌ای من آن طرف خیابان منتظر بودم تا بیاید و برسانمش دیدم دارد می‌آید و دو ساک هم به همراه دارد. جلو دویدم تا در آوردن ساک‌ها به ایشان کمک کنم اما هر چه اصرار کردم اسباب‌ها را به من نداد و با عذرخواهی فراوان گفت: آقای یاورپناه! من ساک‌ها را به شما ندادم به دلیل این که به عنوان راننده موسسه فقط وظیفه دارید تنها در صندوق عقب ماشین را باز کنید و مرا تا فرودگاه ببرید و وظیفه من هم این است که وسایل‌ام را خودم حمل کنم.

تا پايان سطح خارج در حوزه علميه درس خواند. ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. روحاني و نماينده مجلس شوراي اسلامي بود. مدتي به عنوان سرپرست مؤسسه كيهان فعاليت كرد. يكم اسفند 1364، در بمباران هوایی اهواز هنگام بازديد از مناطق جنگي بر اثر حمله جنگنده‏های عراقی به هواپيما شهید شد. پيكر وي را در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپردند.

با حضور جانشین فرمانده سپاه فتح کهگیلویه و بویراحمد و جمعی از مسوولان شهرستان کهگیلویه در فرهنگسرای ارشاد کهگیلویه برگزار شد.

لباس‌هايش را در آورد و وضو گرفت. بچّه را از من گرفت. او را به پشت روي دست چپش خواباند. لبانش را نزديك سر محمّدرضا برد. به سرش دست كشيد و سوره حمد را با لحن آرامي خواند. چند لحظه‌اي كه گذشت بچّه خوابيد.

خدايا من را توبه پيش از مرگ وراحت به هنگام مرگ و آمرزش و بعد از مرگ وبخشش به هنگام حساب مسئلت دارم.

همواره پشتیبان ولایت فقیه و روحانی ت در صحنه باشید.