برادر شهید تعریف میکند: «برادرم علاقه خاصی به عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (ع) داشت و به من میگفت امام حسین (ع) چه کشیده که اینقدر بین جهانیان شخص بزرگی شده است. واقعا آدمهای بزرگ خیلی سختی کشیدهاند...»
خواهر شهید تعریف میکند: برای برگزاری هر چه بهتر مراسم خیلی دغدغه داشتیم. شب در عالم خواب شهید به خوابم آمد و گفت «از چه نگران هستید؟ ما تمام کارهایتان را انجام دادیم...».
«قاسم بکتاش» جانباز 25 درصد جنگ تحمیلی میگوید: «از خانواده تعهد گرفتم و آن را به مسئول اعزام دادم، به من گفت تو کفالت مادرت را داری ولی من گفتم میخواهم برای دفاع از ناموس و خاکم بجنگم و در نهایت از طریق سربازی به جبهه رفتم...»
پدر شهید تعریف میکند: «وقتی که پشت تیربار میرفت امان از دشمن میگرفت و خاکریز دشمن را با گلولههای سربی به خاک و خون میکشید. دشمن پنداشته بود که چگونه میتواند این تیربارچی را از پای در آورد که...»
«علی بلکامه» جانباز 30 درصد جنگ تحمیلی میگوید: «به دلم زد که به جبهه بروم و به کشورم خدمت کنم. پنج مرحله به جبهه رفتم، در مرحله سوم بود که از ناحیه دست و پا مجروح شدم. بعثیها، خاکریز را گرفته بودند و به هر کسی که روی زمین افتاده بود تیر میزدند و ...»
برگزاری ضیافت افطاری و آیین تجلیل از خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران در شهرستان قشم با حضور عطا ناوکی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران هرمزگان، عادل پیغامی رییس هیات مدیره و مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم، حجت الاسلام حاجبی امام جمعه شهرستان، عبدالرضا یوسفی معاون فرهنگی بنیاد شهید استان و نرگس بحرینی رئیس بنیاد شهرستان قشم در بوستان بانوان قشم برگزار شد.
همرزم شهید تعریف میکند: «آری، احمد تنها در آن کانال ماند و نزدیک به 18 سال در زیر نور ماه، شبها تنهای تنها به ستارهها نگاه میکرد. فقط پلاک احمد گواهی میداد که او احمد دیداری است، وگرنه چند تکه استخوان نمیتواند احمد ما را شرح دهد.»
«ابراهیم زمانی» جانباز جنگ تحمیلی میگوید: «سال 1362 عملیات والفجر 4 ما را به کردستان اعزام کردند که این عملیات موجب آزادی شهر پنجوین شد. تقریباً یک ساعت از عملیات میگذشت که یک ترکش به دست چپم اصابت میکند. تمام لحظههای جبهه برایم شیرین بود و من تلخی از آن ندیدم.»
راهپیمایی روز جهانی قدس با حضور گسترده و با شکوه خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران و کارکنان بنیاد شهید و امور ایثارگران هرمزگان همزمان با سراسر کشور در بندرعباس برگزار شد و مردم روزهدار بندرعباس با حرکت در مسیر راهپیمایی با شعارهای ضد صهیونیستی فریاد اعتراض خود را نسبت به مظلومیت ملت فلسطین به گوش جهانیان رساندند.
دوست شهید تعریف میکند: «تمام سربازان امام که در سال 1342 در گهواره بودند جوانانی رشید شدند و جان خود را در طبق اخلاص گذاشتند و آماده جان فشانی در راه امام خود شدند. یکی از آن سربازان کوچک در روستای درگز به دنیا آمد.»
شهید «حمیدرضا علیبیگیبنی» در وصیتنامهاش مینویسد: «خواهران عزيزم سفارش من به شما اين است كه زينبوار استقامت كنيد خصوصا روى مسئله حجاب دقت فراوان نموده و اين مسئله را به فرزندان خويش گوشزد نموده.»
مدیران کل هواشناسی و بنیاد شهید و امور ایثارگران استان هرمزگان، ایثارگران و بانوان زائر حرم رضوی از اداره کل هواشناسی استان هرمزگان را جهت اعزام به مشهد مقدس، بدرقه و مشایعت نمودند.
مراسم شب احیاء و عزاداری شبهای قدر در شب بیست و سوم ماه رمضان، سهشنبه چهاردهم فروردین ۱۴۰۳ همراه با سخنرانی حجتالاسلام حسن کردمیهن و با نوای مداحان اهلبیت(ع) و با حضور خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران و آحاد مردم در گلزار ملکوتی شهدای بندرعباس برگزار گردید.
مراسم شب احیاء و عزاداری شبهای قدر در شب بیست و یکم ماه رمضان، یکشنبه دوازدهم فروردین ۱۴۰۳ همراه با سخنرانی حجتالاسلام مجید سالاری و با نوای مداحان اهلبیت(ع) و با حضور خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران و آحاد مردم در گلزار ملکوتی شهدای بندرعباس برگزار گردید.
شهید «علی چرزه» در وصیتنامهاش مینویسد: «سفارش میکنم با حضورتان در جبهههای نور علیه ظلمت تا فتح کربلای حسینی و قدس عزیز و برقراری حکومت الله بر سراسر گیتی و جهان هستی از پای ننشینید.»