خاطراتی از شهید غضنفر درخشان خواه

خاطراتی از شهید غضنفر درخشان خواه

لالایی‌کنان با او وداع می‌کردم

مادر شهید «غضنفر درخشان‌خواه» نقل می‌کند: «وقتی تابوت را باز کردند، کفن را کنار زدم. دست به سرش کشیدم. زلفش را به این طرف و آن طرف دادم. صورتش را بوسیدم. سیر نشدم. کف پایش را بوسیدم. همین‌طور لالایی‌کنان با دستم موی سرش را نوازش کردم.»
طراحی و تولید: ایران سامانه