نوید شاهد - شهید "محمد بهلول" که در کرمانشاه به شهادت رسیده است دفتر شعر و یادداشتی از خود به جای گذاشته است که به مناسبت ایام دهه کرامت، صفحهای از این دفتر را در ادامه منتشر میکنیم.
شهید "رمضانعلی قصابی" در مناجات خود می نویسد: «ای خدا ما را ببخش به خاطر شاکر نبودن مان و ما را ببخش به خاطر قدردانی نکردن از نعمت هایت و ببخش ما را به خاطر بی اعتنایی به احکام و دستوراتت و ما را ببخش به خاطر فراموش کردن خودمان که چه بودم و چه شدیم و چه خواهیم شد.»
شهيد "قنبر اسدپور" در دفتر مناجات خود می نویسد: خداوندا میدانم آنچه تو می خواهی می کنی . مرا در آن راهی بگذار که مصلحت توست. خدایا تو جانم دادی و جانم را خواهی گرفت، مرا در آن صراط گذار که هیچگاه در لحظه ی جان دادن غفلت نخورم...
شهید "محمدحسين کردگاری" در دفتر یادداشت خود می نویسد: يا رسول خدا تو خود به ما فرمودي که من درباره ي امت خودم از هيچ مؤمن و مشرکي نمي ترسم زيرا مؤمن را ايمانش حفظ مي کند و مشرک را کفرش نابود مي کند...
شهید "محمدمهدی علی محمدی" در دفتر یادداشت خود می نویسد: پروردگارا ما را به وجود آوردی تا خدمت به خلق تو کنیم یاری مان فرما آفریدگارا خلق کردی ما را تا با دشمنان تو بجنگیم و نصرت بخش ما را...
شهید "نصرت اله گودرزی" در وصیت نامه شهید نگاشته است: هم اکنون در زیر صدای مهیب گلوله ها و شلیک توپ ها که از دیشب سکوت را در هم شکسته است، در سنگری در میان بیابان های پر از لاله های خوزستان نشسته ام و به فکر حمله ی نهایی و سرنوشت ساز لشکریان اسلام که در چند روز آینده شروع خواهد شد، هستم.
شهید علیرضا محمدی در وصیت نامه اش آورده است: خدایا، وجود مرا برای لقای خودت و رساندن عاشق به معشوق آماده ساز، که من این را فقط در لقای تو یافتم و به تمامی محتوا، آن را در شهادت در راه تو دیدم."
در بخشی از مناجات شهید "علیرضا نوع نواز" ذکر شده است: خدایا، تو را شکر می کنم که مرا از ضلالت درآوری و راه حق از باطل و نور از ظلمت را بر من نمایان کردی تا بتوانم راه رسولت را سرمشق خود قرار بدهم.
شهيد «جليل شرفی» در دفتر یادداشت خود می نویسد: «بوعلی انسان مخلص، متواضع و متوکل. دوست او می گفت: به هنگام عقب رفتن دشمن از نيسان غمگين بوده که خدايا نکند...» متن کامل قسمت اول مناجات این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خدای من! معبودا! تو خود شاهد باش که با عشق و علاقه فراوان به سویت مهاجرت کردم از تمامی تعلقات دنیوی و لذات و خوشی های آن گذشتم و خالصانه با یک هدف به سویت حرکت کردم و آن هدف انشاالله لقای توست.
بار الها! از تو می خواهم که عمرناچیزم را به رهبر فرزانه ی انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای عزیز که چشم میلیون ها مستضعف و محروم به انتظار اوست، هدیه کنم.
شهيد مصطفي اخگر در مناجات نامه خود می نویسد: پروردگارا ، معبودا ... آرزومندم که گمنام بميرم و بي نام نشان باشم ، مفقود شوم و بي اثر باشم هر بار که به گلستان و گلزار شهدا مي رفتم و بر سر قبور شهيدان گمنام و مفقود الاثر مي نشستم و بحال آنان غبطه مي خوردم و خجل بودم و بر حال خودم ميناليدم و آرزوي چنين مرگ با شرافت و عزت که فخر و عظمت است مي کردم .
ازيك سو بايد بمانيم تا شهيد آينده شويم و از دگرسو بايد شهيد شويم تا آينده بماند ، و هم بايد شهيد شويم تا فردا بماند و هم بايد بمانيم تا فردا شهيد شويم . عجب دردي «خدايا اي كاش جانها مي داشتيم تا بتوانيم امروز شهيد شويم و پس از زنده شدن فردا هم شهيد شويم
شهادت مشعلي است كه خداوند در برگزيدگانش برمي افروزد تا تاريكي از شانه هاي زندگي بگريزد .
نوید شاهد سمنان: احمد غلامي دهم مهر 1344، در شهرستان شاهرود به دنيا آمد. پدرش غلام، فروشنده بود و مادرش سيده فاطمه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته طبیعي درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. پانزدهم دي 1366، با سمت بيسيمچي در شرهاني توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت تركش خمپاره به سر و شكم، شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش قرار دارد.
او از اين حرف امام حسين (ع) خيلي خوشش مي آمد كه مي گفت آنهایی كه رفتند كار حسيني كردند و آنهايي كه ماندند بايد كاري زينبي كنند و گرنه يزيدند و هميشه آرزوي داشت كه رسالتي كه خدا به عهده او گذاشته انجام دهد و بعد از آن به درجه رفيع شهادت نائل شود