روستای خلیف لو

روستای خلیف لو
خاطراتی از خانواده سردار شهید مجید رحیمی

شهیدی که اذان می گفت

بعد از شهادت ايشان يك روز كه در حياط منزلمان نشسته بودم از مسجد محل صدايي را شنيدم كه خيلي آشنا بود. بله، ‌مثل صداي پدرم بود كه اذان مي گفتند. هر روز موقع اذان مي رفتم و اين صداي آشنا را گوش مي دادم.
طراحی و تولید: ایران سامانه