پسرم را به خاطر دوستش از پلههای خانه به جبهه بدرقه کردم!
شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۴
نوید شاهد - «گفت مادر جان، بدرقه تا پلههای خانه کافی است دیگر جلوی درب منزل نیایید. وقتی علت را پرسیدم، سعید گفت دوستم، پشت در خانه منتظر من است، از آنجایی که ایشان مادر ندارد ممکن است با دیدن شما که مرا بدرقه میکنید ناراحت و دلش برای مادرش تنگ شود ...» این خاطره از زبان مادر شهید دانشجو "سعید آرام" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید سعید آرام، بیست و پنجم اردیبهشت ۱۳۴۷ در شهر قزوین به دنیا آم، پدرش علی، مستخدم آموزشوپرورش بود و مادرش کبری نام داشت و دانشجوی دوره کارشناسی در رشته برق بود. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، ششم تیر ۱۳۶۶ با سمت بیسیمچی در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر شهید شد و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
پسرم را به خاطر دوستش از پلههای خانه بدرقه کردم!
کبری بارنجی مادر شهید سعید آرام روایت میکند:
روز آخر سعید به من سفارش کرده بود که نهار برایش کتلت بگذارم چون خیلی دوست داشت اما من آن روز ماکارانی گذاشته بودم کمی هم برایش ماکارانی در ظرف مخصوص ریختم تا با خودش به جبهه ببرد. بعد از گذشت بیش از 30 سال از شهادتش، وقتی کتلت میبینم یاد سعید میافتم و با خودم میگویم کاش برایش درست کرده بود.
وقتی غذا را به سعید دادم به همراه پدرش از پلههای خانه به جبهه بدرقه کردیم، از زیر قرآن که رد شد، ناگهان سعید جلوی من ایستاد و گفت مادر جان بدرقه تا همین جا کافی است دیگر جلوی درب منزل نیائید.
وقتی علت را پرسیدم، سعید گفت دوستم، پشت در خانه منتظر من است، از آنجایی که ایشان مادر ندارد ممکن است با دیدن شما که مرا بدرقه میکنید ناراحت و دلش برای مادرش تنگ شود.
با چشمانی که اشک در آن حلقه زده بود، به قد و بالای سعید نگاه کردم و از همان پلههای خانه بدرقهاش کردم و دیگر ندیدمش تا اینکه تیر ماه سال 66 پیکر مطهرش که در عملیات نصر به شهادت رسیده بود، برایم آوردند.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
نظر شما