برادران و خواهرانم در راه اعتلای اسلام کوشا باشید
يکشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۳۰
شهید نوری در وصیتنامهاش آورده است: ای برادر و خواهر عزیزم! پیوسته در راه اعتلای اسلام عزیز کوشا و تمامی فرامین امام را به جان و دل پذیرا باشید.
به گزارش نوید
شاهد قزوین، شهید علیاصغر نوری، بیستم مرداد ۱۳۴۲، در روستای دیالآباد از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد، پدرش عیسی و مادرش حاجیه نام داشت و تا پایان دوره ابتدایی درس خواند.
این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت، سوم آبان ۱۳۶۴، در پادگان واوان سردشت هنگام درگیری با گروههای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به سینه، شهید شد و مزار او در گلزار شهدای شهر الوند تابعه قزوین واقع است.
متن وصیتنامه شهید علیاصغر نوری:
در این موقعیّت حساس از زمانه که اسلام به یاری احتیاج دارد، من چون دیگر رزمندگان اسلام بر خود لازم دانستم که جبههی حق را یاری کنم و به ندای «هل من ناصرٍ ینصرنی؟» امام حسین(ع) - که پس از چهارده قرن از زبان امام خمینی جاری شده است- لبیک گویم و با دیگر همرزمانم از حریم ایران اسلامیمان دفاع کنم.
باری! من با چشم باز و با مُشتی محکم این راه را انتخاب کردم و اگر شهید شدم، تنها آرزویم این است که شما ملت غیور ایران و خانوادهی عزیزم و خصوصاً برادر بزرگوارم، از یاری امام عزیزمان - این نور الهی که تمام عُمْرش را صرف اسلام، مسلمین و مستضعفین کرده است- دست بر ندارید و تنها از او سرمشق بگیرید. امیدوارم شهادت بنده باعث سربلندی اسلام و خانوادهام گردد.
ای خدای بزرگ و رحیم! تو دهندهی صبری؛ اگر شهادت را بر من می پسندی، صبری از کوه محکمتر به برادر و خواهرم و دیگر اقوامم عطا کن.
خدای من! روز قبل از شهادتم، حالم را دگرگون و چشمهایم را از دیدن غیر خود، مأیوسساز. برادر، خواهر و اقوامم! امکان دارد اتفاقی واقع شود که جنازهی من به دست شما نرسد، آن گاه به یاد شهدای کربلا بیفتید و ناراحت شوید و هر وقت دلتان گرفت به مزار شهدا بروید و به مزار آنها بنگرید؛ آن وقت درد خود را فراموش خواهید کرد.
برادران و خواهرانم در راه اعتلای اسلام کوشا باشید
ای برادر و خواهر عزیزم! پیوسته در راه اعتلای اسلام عزیز کوشا و تمامی فرامین امام را به جان و دل پذیرا باشید. ای خواهران عزیز و ارجمندم! حجاب، عفّت و پاکدامنی را سر لوحهی زندگی خود قرار دهید و همیشه فاطمهوار و زینب گونه زندگی و مبارزه کنید.
باید بگویم که امید زیادی برای شهادت دارم و همیشه هنگام خواندن نماز آرزوی شهادت میکنم. ملت عزیز و خانوادهی گرامیام! از شما میخواهم قدر نایب مهدی(عج) را بدانید که اطاعت از او واجب شرعی است.
خدا میداند که شهادت، هزار مرتبه بهتر از داماد شدن است و شهادت تولدی است برای زندگی جاودان و ای کاش جانها داشتم و بارها برای پیروزی اسلام برکفر می جنگیم.
به جایی میروم که ملکوتش نامَند و جایی میروم که بهشتش نامَند. زندگی ذلتبار را هیچ وقت قبول نخواهم کرد و مرگ سرخ و شهادت را بر آن ترجیح میدهم و همان طور که قلب پاکم آگاه است، به آرزوی خودم خواهم رسید.
امیدوارم این قطره خون بیارزش - برای باروری انقلاب اسلامی جهانیمان- مورد پذیرش حضرت ولیعصر(عج) و نایب او امام خمینی قرار گیرد. (۱۸۰۰۶۲۴) علی اصغر نوری
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت، سوم آبان ۱۳۶۴، در پادگان واوان سردشت هنگام درگیری با گروههای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به سینه، شهید شد و مزار او در گلزار شهدای شهر الوند تابعه قزوین واقع است.
متن وصیتنامه شهید علیاصغر نوری:
در این موقعیّت حساس از زمانه که اسلام به یاری احتیاج دارد، من چون دیگر رزمندگان اسلام بر خود لازم دانستم که جبههی حق را یاری کنم و به ندای «هل من ناصرٍ ینصرنی؟» امام حسین(ع) - که پس از چهارده قرن از زبان امام خمینی جاری شده است- لبیک گویم و با دیگر همرزمانم از حریم ایران اسلامیمان دفاع کنم.
باری! من با چشم باز و با مُشتی محکم این راه را انتخاب کردم و اگر شهید شدم، تنها آرزویم این است که شما ملت غیور ایران و خانوادهی عزیزم و خصوصاً برادر بزرگوارم، از یاری امام عزیزمان - این نور الهی که تمام عُمْرش را صرف اسلام، مسلمین و مستضعفین کرده است- دست بر ندارید و تنها از او سرمشق بگیرید. امیدوارم شهادت بنده باعث سربلندی اسلام و خانوادهام گردد.
ای خدای بزرگ و رحیم! تو دهندهی صبری؛ اگر شهادت را بر من می پسندی، صبری از کوه محکمتر به برادر و خواهرم و دیگر اقوامم عطا کن.
ای خدایی که اشکها را تو از چشمان سرازیر و لبخندها را بر لبها جاری میکنی! آنگونه کن که هر گاه اقوامم در شهادتم میگریند، یاد امام حسین(ع) بر دلهایشان آید و بر داغ امام حسین(ع) بگریند و هرگاه بر جوان از دست رفتهای میگریند، یاد علی اکبر، قاسم و ابوالفضل بر دلهایشانآید و برای آنان بگریند.
ادامهدهندهی راهم باشید
ای خدای من! دوستانم را ادامه دهندهی راهم و برپا کنندهی پرچم «هل من ناصرٍ ینصرنی؟» سید الشهدا(ع) قرار ده. ای خدای من! آخرین لحظهی عُمْر مرا لحظهی دیدار خود و دیدار امام زمان(عج) و دیدار امام حسین(ع) و بعد از شهادتم، مجلس ختم و چهلم مرا مجلس عزای حسین(ع) و فرزندانش قرار ده و به آن مجلس نظر کن که نه برای من، بلکه برای شهیدان کربلا گریسته شود و آنگونه کن که برای تعجیل در ظهور امام عصر(عج) و سلامتی عزیز دلم، امام امت، خمینی بت شکن دعا شود.خدای من! روز قبل از شهادتم، حالم را دگرگون و چشمهایم را از دیدن غیر خود، مأیوسساز. برادر، خواهر و اقوامم! امکان دارد اتفاقی واقع شود که جنازهی من به دست شما نرسد، آن گاه به یاد شهدای کربلا بیفتید و ناراحت شوید و هر وقت دلتان گرفت به مزار شهدا بروید و به مزار آنها بنگرید؛ آن وقت درد خود را فراموش خواهید کرد.
برادران و خواهرانم در راه اعتلای اسلام کوشا باشید
ای برادر و خواهر عزیزم! پیوسته در راه اعتلای اسلام عزیز کوشا و تمامی فرامین امام را به جان و دل پذیرا باشید. ای خواهران عزیز و ارجمندم! حجاب، عفّت و پاکدامنی را سر لوحهی زندگی خود قرار دهید و همیشه فاطمهوار و زینب گونه زندگی و مبارزه کنید.
باید بگویم که امید زیادی برای شهادت دارم و همیشه هنگام خواندن نماز آرزوی شهادت میکنم. ملت عزیز و خانوادهی گرامیام! از شما میخواهم قدر نایب مهدی(عج) را بدانید که اطاعت از او واجب شرعی است.
خدا میداند که شهادت، هزار مرتبه بهتر از داماد شدن است و شهادت تولدی است برای زندگی جاودان و ای کاش جانها داشتم و بارها برای پیروزی اسلام برکفر می جنگیم.
به جایی میروم که ملکوتش نامَند و جایی میروم که بهشتش نامَند. زندگی ذلتبار را هیچ وقت قبول نخواهم کرد و مرگ سرخ و شهادت را بر آن ترجیح میدهم و همان طور که قلب پاکم آگاه است، به آرزوی خودم خواهم رسید.
امیدوارم این قطره خون بیارزش - برای باروری انقلاب اسلامی جهانیمان- مورد پذیرش حضرت ولیعصر(عج) و نایب او امام خمینی قرار گیرد. (۱۸۰۰۶۲۴) علی اصغر نوری
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
نظر شما