از روی برانکارد تیمم کنید و نماز بخوانید
سهشنبه, ۲۶ شهريور ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۱۹
حاجآقا ابوترابی به سمت ما آمد، صورت همه را بوسید و در پاسخ ما که از چگونگی نماز خواندن پرسیدیم، فرمود: از روی برانکارد تیمم کنید و نماز بخوانید...
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، سید آزادگان شهید حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد، در سال 1318 به دنیا آمد، پدرش سید عباس ابوترابیفرد نام داشت، دوران ابتدایی را در مدارس دولتی قم سپری کرد و سپس در نجف به تحصیل حوزوی پرداخت.
وی در جنگ ایران و عراق در کنار مهدی چمران حضور داشت و در نهایت به اسارت درآمد. نقش عمدهای در اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق داشت، نماینده تهران در مجلس چهارم و پنجم و از اعضای مؤسس جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی بود که به سبب تحمل اسارت در جریان جنگ ایران و عراق به سیدالاسرا مشهور بود.
سید علیاکبر ابوترابیفرد از آنجایی که جانباز 70 درصد بود، دوازدهم خرداد ۱۳۷۹ در مسیر زیارت حرم علیبن موسی الرضا(ع) به همراه پدرش آیتاللَّه سیدعباس ابوترابیفرد بر اثر سانحه رانندگی به مقام شهادت نایل شد و پیکر هر دو در صحن آزادی حرم امام رضا به خاک سپرده شده است.
خاطره عبدالله رجبی، همبند سید آزادگان، شهید حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابی:
سال 1361 در عملیات رمضان مجروح و اسیر شدم. پس از اسارت، مدتی که در بیمارستان بصره بستری بودم مرا به وزارت دفاع عراق بردند. پس از چند ساعت در اتوبوسی که در مقابل افتاب بود، زندانی بودیم، دو نفر از ایرانیها وارد شدند که یکی از آنها حاجآقا ابوترابی بود.
او به سمت ما آمد و صورت همه را بوسید و در پاسخ ما که از چگونگی نماز خواندن پرسیدیم، فرمود: از روی برانکارد تیمم کنید و نماز بخوانید. در مورد قبله فرمود: همین که تعدادی از شما رو به قبله هستند، کافی است. ضمناً نمارهایتان را شکسته بخوانید.
پس از نماز ما را به سوی دژبانی بغداد حرکت دادند. در هنگام پیاده شدن، باز هم حاجآقا به ما کمک میکرد و حتی برخی را بغل میکرد و تقریباً یکصد متر راه میبرد و به دم در اتاق دژبانی میرسانید.
وقتی اسرا به آنها میرسیدند، دژبان به اسرا ناسزا میگفت. اما وقتی نوبت من شد تا به او سلام کردم دژبان عراقی، پاسخ سلام مرا داد.
وقتی برخی از بچهها به من اعتراض کردند که چرا تو به این عراقی کافر سلام کردی، به آنها پاسخ دادم: در عوض، فحش نخوردم.
وقتی حاجآقا موضوع را شنید، عمل مرا تایید کرد و فرمود: عجب کار شایسته و به جایی انجام دادی. اولاً اینها کافر نیستند، ثانیاً با سلام کردن، فحش نخوردی و باعث شدی او به نفر بعدی هم توهین نکرد.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
وی در جنگ ایران و عراق در کنار مهدی چمران حضور داشت و در نهایت به اسارت درآمد. نقش عمدهای در اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق داشت، نماینده تهران در مجلس چهارم و پنجم و از اعضای مؤسس جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی بود که به سبب تحمل اسارت در جریان جنگ ایران و عراق به سیدالاسرا مشهور بود.
سید علیاکبر ابوترابیفرد از آنجایی که جانباز 70 درصد بود، دوازدهم خرداد ۱۳۷۹ در مسیر زیارت حرم علیبن موسی الرضا(ع) به همراه پدرش آیتاللَّه سیدعباس ابوترابیفرد بر اثر سانحه رانندگی به مقام شهادت نایل شد و پیکر هر دو در صحن آزادی حرم امام رضا به خاک سپرده شده است.
خاطره عبدالله رجبی، همبند سید آزادگان، شهید حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابی:
سال 1361 در عملیات رمضان مجروح و اسیر شدم. پس از اسارت، مدتی که در بیمارستان بصره بستری بودم مرا به وزارت دفاع عراق بردند. پس از چند ساعت در اتوبوسی که در مقابل افتاب بود، زندانی بودیم، دو نفر از ایرانیها وارد شدند که یکی از آنها حاجآقا ابوترابی بود.
او به سمت ما آمد و صورت همه را بوسید و در پاسخ ما که از چگونگی نماز خواندن پرسیدیم، فرمود: از روی برانکارد تیمم کنید و نماز بخوانید. در مورد قبله فرمود: همین که تعدادی از شما رو به قبله هستند، کافی است. ضمناً نمارهایتان را شکسته بخوانید.
پس از نماز ما را به سوی دژبانی بغداد حرکت دادند. در هنگام پیاده شدن، باز هم حاجآقا به ما کمک میکرد و حتی برخی را بغل میکرد و تقریباً یکصد متر راه میبرد و به دم در اتاق دژبانی میرسانید.
وقتی اسرا به آنها میرسیدند، دژبان به اسرا ناسزا میگفت. اما وقتی نوبت من شد تا به او سلام کردم دژبان عراقی، پاسخ سلام مرا داد.
وقتی برخی از بچهها به من اعتراض کردند که چرا تو به این عراقی کافر سلام کردی، به آنها پاسخ دادم: در عوض، فحش نخوردم.
وقتی حاجآقا موضوع را شنید، عمل مرا تایید کرد و فرمود: عجب کار شایسته و به جایی انجام دادی. اولاً اینها کافر نیستند، ثانیاً با سلام کردن، فحش نخوردی و باعث شدی او به نفر بعدی هم توهین نکرد.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
نظر شما