پسرم قبل از شهادت، مزارش را به من نشان داد
يکشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۲
بعد از اتمام دعای کمیل با سعید به مزار شهدا رفتیم، به قطعه آخر که رسیدیم، سعید ایستاد. گفتم: سعید جان چرا ایستادی؟ گفت: مادر، اینجا که میبینی، خانه من است و مرا... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «سعید پایروند» است که تقدیم حضورتان میشود.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید سعید پایروند،
بیست و چهارم فروردین ۱۳۴۹ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش ابوالفضل،
راننده بود و مادرش خدیجه نام داشت و دانشآموز دوم متوسطه در رشته ریاضی
بود. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، بیست و پنجم بهمن
۱۳۶۴ در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مزار او در گلزار
شهدای زادگاهش واقع است.
خدیجه زند مادر شهید سعید پایروند:یادم میآید که شبهای جمعه زیادی را به همراه سعید عزیزم برای شرکت در دعای کمیل، به حسینیه امامزاده حسین(ع) رفته و بعد از دعا به مزار شهدا می رفتیم.
یک شب، بعد از اتمام دعای کمیل با سعید به مزار شهدا رفتیم، به قطعه آخرین که رسیدیم، سعید ایستاد. گفتم: سعید جان چرا ایستادی؟ گفت: مادر، اینجا که میبینی، خانه من است و مرا اینجا دفن خواهند کرد.
این را که گفت، گریه امانم نداد و به سعید گفتم: سعید جان مرا تنها نگذار، من که غیر از تو کسی را ندارم. سعید که مرا ناراحت دید، خندید و با خنده اشکهایم را پاک کرده و مرا در آغوش گرفت و گفت: مادر من شوخی کردم.
در راه برگشت به خانه بودیم که از سعید پرسیدم که چند روز در مرخصی است و مجددا کی به جبهه بر می گردد؟ سعید هم بلافاصله گفت: مادر فردا ساعت ۴ بعدازظهر میروم!
فردا شب که میخواست برود، برای آخرین بار در آغوشم گرفته، او را بوییدم، او هم خندید و رفت. چند روزی گذشت، اول اسفند ماه بود که پیکر عطرآگین او را آوردند و پس از تشییع، دقیقا ساعت ۴ بعدازظهر روز پنجشنبه به خاک سپردند و آن هم دقیقا جایی که قبلا خودش نشان داده بود.
منبع: پایگاه اطلاعرسانی خط سرخ
نظر شما