ازدواج عاشقانه و ساده به سبک شهدا/ شهیدی که به خاطر همسرش از خواستهاش در عروسی گذشت
چهارشنبه, ۰۱ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۲۸
نوید شاهد - «انتظار داشتم لباس بسیج و پوتین بر تنش باشد ولی یک بلوز، شلوار و کت ساده ولی فوقالعاده مرتب و تمیز به تن کرده بود. خیلی شوکه شدم و برایم جالب بود که ایشان به خاطر من از خواسته خودش در عروسی گذشت و کوتاه آمد ...» آنچه میخوانید روایت همسر شهید "رضا عطاری" از ازدواج عاشقانه و سادهاش با این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان میشود.
نوید شاهد استان
قزوین: اعتقادات
و باورهای دینی مهمترین ملاک ازدواجشان بود، یکدیگر را بر همین اساس
سنجیدند و با رسیدن به تفاهم مشترک، زندگی مشترکشان را در کمال سادگی و
بدون آلایش آغاز کردند.
بتول جلیلیان و شهید رضا عطاری
را میگویم که 9 ماه زندگی مشترک داشتند ولی به قدری شیرین و لذتبخش بوده
که خاطراتش از یاد عروس خانم نمیرود و این دوران را بهترین لحظات
زندگیاش که سرشار از عشق و محبت بوده، توصیف میکند.
سالروز
ازدواج امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) بهانه گفتوگوی ما با بتول جلیلیان شد
تا بیشتر با دیدگاههای شهدا و همسران آنها در ازدواج و نحوه برگزاری
مراسم عروسی جهت آغاز زندگی مشترک آشنا شویم تا نسل امروز نگاهی همانند
آنها به ازدواج داشته باشند، با ما همراه باشید:
- جلیلیان: بتول جلیلیان همسر شهید رضا عطاری، متولد 1337، دارای مدرک لیسانس ادبیات فارسی و دبیر بازنشسته آموزش و پرورش از ناحیه یک قزوین هستم. اکنون در واحد مددکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین به عنوان معتمدین معین در حلقههای وصل(زمینههای آشنایی جوانان به منظور ازدواج) فعالیت میکنم.
همچنین شهید
رضا عطاری سال ۱۳۳۶ در شهر قزوین به دنیا آمد، تا پایان دوره متوسطه در رشته
اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت، کارگر کارخانه بود، از سوی بسیج در جبهه
حضور یافت، شانزدهم اردیبهشت ۱۳۶۱ در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به شهادت
رسید و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
-جلیلیان: دانشجوی ترم دوم دانشگاه بودم که با دعوت از فرمانده سپاه وقت پاسداران شهر صنعتی شهید طاهرخانی و با اجازه خانواده با سمت مسئول واحد فرهنگی سپاه در این واحد مشغول به کار شدم.
در واحد فرهنگی سپاه به تنهایی کارهایی مانند طراحی روزنامه، نوشتن مطلب، مقاله و غیره را انجام میدادم که این روزنامهها توسط برادران سپاه به شرکتها و مراکز کارگری توزیع میشد. یکی از برادرانی که در این کار به من کمک میکرد، فعال بود و ایدههای فرهنگی خوبی داشت شهید رضا عطاری بود و همین زمینه آشنایی و شناخت بنده با ایشان شد.
شهید عطاری برای ازدواج با بنده با فرمانده سپاه صحبت کرد و فرمانده هم این موضوع را با من در میان گذاشت و به من توصیه کرد که با پیشنهاد ایشان موافقت کنم. من هم موضوع را با پدر و خانوادهام در میان گذاشتم و آنها نیز موافقت کردند که شهید عطاری به خواستگاری بنده بیاید.
-جلیلیان: نگاه من به ازدواج اقتصادی نبود، در واقع ازدواج را یک مرحله از زندگی میدیدم که موجب رشد و تکامل زن و مرد و کمک به آنها در تشکیل زندگی جدید توام با آرامش و آسایش میشد.
از سوی دیگر با توجه به اینکه پدر و
مادرم من را براساس دین اسلام و اعتقادات مذهبی تربیت کرده بودند،
سختیهایی که در شروع زندگی جدید مواجه شدم برایم اصلا مهم نبود هر چند که
زیاد بود.
-جلیلیان:
ایمان، تقوا، خلوص، صداقت، محبت، مهربانی، خوشرویی و اعتقادات دینی از
مهمترین ویژگیهای بارز شهید عطاری بود و همین باعث علاقمندی بنده به ایشان
شد و به پیشنهاد ازدواجش جواب مثبت دادم.
-جلیلیان: خانواده
تعیین مهریه را بر عهده خودم گذاشتند، از طرف دیگر شهید عطاری با توجه به
توان مالی خودش پیشنهاد 5 سکه مهریه را به من دادند. من هم که پرداخت این
سکهها را در توان ایشان میدیدم با پیشنهاد مهریه ایشان موافقت کردم.
البته مادرم شفاهی به شهید گفته بود اگر توانستید یک حج هم با خودتان ببرید
که قسمت نشد برویم.
-جلیلیان: در برگزاری مراسم عروسی خانواده من به خانواده شهید پیشنهاد دادند که این مراسم را در خانه ما که بزرگتر بود برگزار کنند که آنها هم موافقت کردند.
در انجام تشریفات مراسم عروسی نیز با توجه به اینکه شهید را دوست داشتم، دلم نمیآمد که ایشان در تامین مخارج این مراسم به زحمت بیفتد به همین دلیل تلاش کردم هر کاری که هزینه دارد و باری بر دوشش میگذارد، انجام ندهم.
مانند تهیه لباس عروسی که دیگران میخریدند ولی من لباس عروسی دوستم که به تازگی ازدواج کرده بود، یک روز به امانت گرفتم یا زن داداش بزرگم که مهارت آرایشگری داشت مسئولیت آرایش کردن مرا در عروسی بر عهده گرفت.
به
طور کلی خانواده من توقعات برپایی مراسم ازدواج را در سطح توانایی خانواده
داماد مطرح کردند تا آنها به زحمت نیفتند و همین باعث شد مراسم عروسی ما
ساده برگزار شود و آرامش خاصی در ابتدای شروع زندگی مشترک ما وجود داشته
باشد.
-جلیلیان: یادم میآید که خیلی شهید اصرار داشتند که برای عروسی، فرم بسیج تنشان کنند و میگفتند لباسهایم را تمیز و اتو میکنم و میپوشم.
ولی من دوست داشتم که ایشان اگر مانند بقیه دامادها کت و شلوار به تن نمیکند، لباسی هر چند ساده ولی به غیر از فرم لباس بسیج بپوشد در نهایت هم به ایشان گفتم هر جور راحت هستید، بپوشید برایم فرقی نمیکند.
مراسم عروسی شد و وقتی ایشان پیشم آمد، انتظار داشتم لباس بسیج و پوتین بر تنش باشد ولی یک بلوز، شلوار و کت ساده ولی فوقالعاده مرتب و تمیز به تن کرده بود. خیلی شوکه شدم و برای من خیلی جالب بود که ایشان به خاطر من از خواسته خودشان گذشت و کوتاه آمده بود و همین یکی از خاطرههای شیرین و به یاد ماندنی بنده با ایشان در آغاز زندگی مشترکمان است.
- نوید شاهد قزوین: چند ساله بودید زندگی مشترک خود را آغاز کردید؟ آیا در شروع زندگی امکاناتی مانند خانه مستقل داشتید؟
- جلیلیان: من 21 ساله و شهید عطاری 22 ساله بود که در سال 58 ازدواج کردیم. 9 ماه با شهید زندگی کردم که 7 ماه آن در خانه مادر ایشان بود و زندگی سادهای در خیابان مولوی کوچه یخچال داشتیم. خانهای که دو – سه پله داشت تا وارد آن میشدی. یک اتاق بسیار کوچکی در این خانه بود که خانواده همسرم برای زندگی کردن به من و شوهرم داده بودند.
وقتی برای اولین بار وارد اتاق شدم با خودم گفتم در این اتاق کوچک جهیزیه من جا نمیشود و واقعا هم جا نشد و من مجبور شدم فقط وسایل ضروری زندگی را بیاورم و مابقی جهیزیه در خانه مادرم ماند.
یادم است مادر همسرم یک کمد قدیمی داشت که آن را رنگ کردیم و
جلا دادیم تا لباسهایمان در آن مرتب و آویزان کنیم، کنار اتاق هم چند تا
رختخواب گذاشتیم و روی آن ملافه کشیدیم، این زندگی فوقالعاده ساده و گرم
ما بود ولی واقعا عشق و محبت در آن موج میزد.
- جلیلیان: به نظرم مسایل اعتقادی و تفاهم مشترکی که هر دو داشتیم و همچنین تربیت خانوادگی ما که بر پایه مسایل دینی بود مهمترین عوامل این زندگی گرم بود.
از سوی دیگر زندگی من با شهید سرشار از عشق و محبت بود و چون دوستش داشتم همه چیز برام جالب و جذاب بود و سختیهای زندگی به چشمم نمیآمد.
- نوید شاهد قزوین: نظرتان در رابطه با شرایط ازدواج امروز جوانان چگونه است و چقدر با سیره شهدا متفاوت است؟
- جلیلیان: جوانان امروز با جوانان دوران انقلاب و دفاع مقدس هیچ تفاوتی ندارند، این تفاوت در سیره پدران و مادران است که باعث شده که جوانان امروز ما نسبت به گذشته خواستهها و انگیزههای متفاوتی در ازدواج کردن و شروع زندگی جدید با همسرانشان داشته باشند.
در گذشته مراسمهای عروسی خیلی از دوستان من در مسجد بود و با هزینههای کم و ساده برگزار میشد ولی امروز این مراسمها در تالارهای مجلل با هزینههای گزاف برگزار میشود که این موضوع نشان از تغییر سبک زندگی ما و دور شدن از سیره شهداست.
در گذشته پدران و مادران در برپایی مراسم عروسی سختگیری نمیکردند و خواستههای متعارف داشتند ولی امروز توقعات آنها از ازدواج فرزندانشان تغییر کرده است و همین زمینههای بروز مشکلاتی در ازدواج جوانان به وجود آورده است.
شهدای ما
ازدواجهای آسان و بدون تشریفات داشتند که اگر با شرایط ازدواج امروز بیشتر
جوانان مقایسه کنیم، کاملا واضح است که چقدر از سیره شهدا دور هستیم.
- جلیلیان:
به نظرم تربیت خانوادگی از کودکی تا جوانی تاثیر بسزایی در سادهزیستی ما
دارد، به همین دلیل باید پدران و مادران در تربیت دینی، اجتماعی، فرهنگی و
رفتاری فرزندانشان تامل بیشتری داشته باشند تا آنها در هنگام تصمیمگیری
مسایل مهم زندگی مانند ازدواج بهترین تصمیم را براساس سادهزیستی اتخاذ
کنند و رفتاری درست با همسرانشان داشته باشند.
البته در تحقق
این مهم میطلبد پدران و مادران بیشتر با راهکارهای تحکیم بنیان خانواده،
زندگی به سبک اسلامی – ایرانی و شیوههای تربیت صحیح فرزندان آشنا شوند تا
بتوانند هم خودشان و فرزندانشان زندگی توام با آرامش و آسایشی داشته باشند
که قطعا این مهم موجب خواهد شد که آنها کمتر با مشکلات دست و پنجه نرم
کنند یا اگر با مشکلی مواجه شدند با بهترین راهکار برطرف کنند.
از
سوی دیگر باید والدین مراقب رفتار و اعمال فرزندانشان از جمله در انتخاب
دوست باشند و آنها را به سمت کسب معارف دینی و انجام اعمال عبادی سوق دهند
تا داشتن زندگی آسان سبک زیستن آنها باشد.
- جلیلیان: من
چون به عنوان معتمد معین در حلقههای وصل کار میکنم افرادی که به عنوان
گزینه به جوانان معرفی میکنم خواستههای نامتعارف دارند و برخی مواقع
دختران خواستههایی مانند داشتن خانه و ماشین در ابتدای زندگی از همسر
آینده خود انتظار دارند.
متاسفانه والدین دختران نیز بر بودن
امکاناتی مانند خانه و ماشین تاکید دارند وقتی از آنها میپرسم مگر شما
ابتدای زندگی این امکانات را داشتید که زندگی مشترک را آغاز کردید جواب
میدهند: نه نداشتیم، ولی دوست داریم فرزندانمان داشته باشند.
اینگونه
تفکرات غلط در ذهن والدین باعث شده که جوانان نگاه و درک درستی از زندگی
نداشته باشند و آنها را در مواجه با مشکلات زندگی دچار اشتباه کند. زیرا
فرزندان از والدین الگو میگیرند وقتی انها تفکرات غلط داشته باشند مطمئنا
انها هم درست فکر نخواهند کرد.
در برخی مواقع والدین به دلیل
کمبودهایی کمه در زندگی داشتند پشت خواستههای فرزندانشان پنهان میشوند و
در مواقع خواستگاری، خواستههای نامتعارف خود را بیان میکنند.
این
دلایل از جمله عواملی است که باعث شده که امروز جوانان سختیهای زندگی را
کمتر تحمل کرده و در مواجه با مشکلات، گزیته طلاق را انتخاب کنند یا تن به
ازدواج ندهند.
نوید شاهد قزوین: به نظر شما چه معیارهایی در یک ازدواج موفق تاثیرگذار است و میتواند خواستههای زن و مرد را از یکدیگر متعارف کند؟
- جلیلیان: داشتن تقوا و اعتقادات مذهبی باید جزو اولویتهای نخست ازدواج جوانان باشد تا خواستهها و انتظارات آنها را متعارف کند.
- جلیلیان: مسئولان
نقش بسزایی در فراهم کردن زمینههای ازدواج آسان و متعارف کردن خواستههای
جوانان در ازدواج دارند. آنها باید در معرفی سبک زندگی شهدا به آحاد جامعه
بویژه جوانان تلاش کنند تا بیشتر با سیره و منش شهیدان آشنا شوند.
و
به نظرم یادوارههای شهدا یا مناسبتهای مختلف در طول سال مانند ولادت و
شهادت اهلبیت(ع) فرصت مناسبی برای تحقق این مهم است تا جوانان سبک زندگی
خود را به سبک شهدا نزدیکتر کنند اگر چنین شود بسیاری از مشکلات امروز به
صورت خودکار برطرف خواهد شد.
* گفتوگو از زهرا محبی
نظر شما