نوید شاهد - «پدر شهید عربیان هنگام خداحافظی با شهید بابایی، خم شد تا دست او را ببوسد. شهید بابایی می‌کوشید تا دست خود را بکشد و مانع شود؛ ولی موفق نشد. او از این حرکت ناراحت شد ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم سرلشکر خلبان شهید "عباس بابایی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
در آغوش هم گریستند
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید عباس بابایی، چهارم آذر ۱۳۲۹ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش اسماعیل و مادرش فاطمه نام داشت، تا پایان دوره کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند، سرلشکر خلبان بود، سال ۱۳۵۳ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. این شهید بزرگوار پانزدهم مرداد ۱۳۶۶ با سمت فرمانده اطلاعات ـ عملیات در سردشت توسط نیروهای عراقی هنگام پرواز بر اثر اصابت گلوله ضدهوایی به گردن، سینه و دست شهید شد و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

در آغوش هم گریستند

ستوان اکبر صادقیان همرزم سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی:
پس از شهادت سرباز وظیفه عربیان که رابطه عاطفی شدیدی بین او و سرهنگ بابایی بود، قرار بود مراسم دعای توسلی در منزل شهید برگزار گردد، به همین خاطر من با تعدادی از پرسنل به همراه شهید بابایی جهت شرکت در آن مراسم به منزل آن شهید رفتیم.

پس از خواندن دعا که بخشی از آن نیز توسط شهید بابایی خوانده شد، اماده رفتن شدیم. پدر شهید برای مشایعت میهمانان در جلو در ایستاده بود. 

شهید بابایی با لباس ساده و به صورت ناشناس در آن مراسم حضور داشت؛ ولی گویا کسی او را به پدر شهید معرفی کرده بود؛ به همین خاطر هنگام خداحافظی با شهید بابایی، خم شد تا دست او را ببوسد.

شهید بابایی می‌کوشید تا دست خود را بکشد و مانع شود؛ ولی موفق نشد. او از این حرکت ناراحت شد و بی‌درنگ به پای پدر شهید افتاد و پای او را بوسید.

پدر شهید خم شد و شانه‌های بابایی را بالا کشید و او را در آغوش گرفت. آنگاه هر دو شروع کردند به گریستن، دقایقی می‌گذشت و آنها همچنان در آغوش یکدیگر می‌گریستند.

منبع: کتاب پرواز تا بی‌نهایت(یادنامه امیر شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی)

مادر شهید
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده