مرغابی نجاتبخش
دوشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۴۵
نوید شاهد - «هر روز کنار جزیره مینشستم و برای مرغابیها نان خشک و غذا میریختم. چند روزی بود که غذای درست و حسابی هم گیرمان نیامده بود ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحیلوشانی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، رزمنده دفاع مقدس کامبیز فتحیلوشانی، متولد 1344 است که به مدت دو سال در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور داشته است. وی بلافاصله بعد از جنگ سال 68 وارد کار نویسندگی شده و بیش از 28 سال است که در ثبت و ضبط خاطرات شهدا قلم میزند.
ایشان اکنون بازنشسته آموزش و پرورش و استاد دانشگاه است و تاکنون کتابهای مختلفی از جمله گوهر معرفت، یاس حنفیه، من چهارده ساله نیستم، صدای سخن عشق، علمدار حسین، علی، پرواز عاشقانه، گلبرگهای جنگل، ستارههای خاکی، نگارستان، شادی، گوهر شاهوار شاهنامه، رمز و رازهای واقعی خوشبختی و شاد زیستن و آیینههای بیغبار را به چاپ رسانده است.
مرغابی نجاتبخش!
رزمنده دفاع مقدس کامبیز فتحیلوشانی روایت میکند:
هر روز کنار جزیره مینشستم و برای مرغابیها نان خشک و غذا میریختم. چند روزی بود که غذای درست و حسابی هم گیرمان نیامده بود. خودم هم نمیدانم چرا دلگی بر من غالب شد و با کلاشینکف یکی از مرغابیها را نشانه گرفتم.
موج آب مرغابی را به طرف نیها برد و مجبور شدم که یکی از اکاسیفها را از کنار اسلحه آزاد کنم و با یک کاسه شروع کردم به پارو زدن و هر چه جلو میرفتم مرغابی را آب به عقبتر میبرد همان طوری که پارو میزدم خمپارهای از راه رسید و درست در جایی که همیشه به مرغابیها غذا میدادم منفجر شد و من خودم را داخل آب انداختم و جان سالم به در بردم.
ما دوست نداریم آدمکشی کنیم
امروز صدام با فرماندهی خودش پاتکی را آغاز کرده بود که با رسوایی سپاه سوم گریختند و صدام هم شرمنده به بغداد برگشت.
این جا یک چیز دلم را میآزارد. چرا باید دو کشور مسلمان اینگونه فدا شوند. ننگ دنیا و آخرت بر این سردمداران خود فروخته که این چنین ملت مسلمان را فدا میکنند. خدا میداند ما دوست نداریم آدمکشی کنیم.
ما امروز در دنیا یک تنه در مقابل تمامی کفر ایستادهایم. ما پایههای کاخ ظلم و ستم شرق و غرب را خواهیم لرزاند به امید شبی زیباتر از شبهای پیش.
منبع: کتاب نگارستان(برگرفته از دفترچههای خاطرات هشت سال دفاع مقدس)
نظر شما