سوم من، بر سر مزارم به مردم خاکعلی شیرینی بدهید
يکشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۲۶
نوید شاهد - شهید "حسن بهتویی" در وصیتنامهاش آورده است: « پدر بزرگوارم! برای سوم من، بر سر مزارم به مردم خاکعلی شیرینی بدهید و از همه استقبال کنید ...»
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید حسن بهتویی، پنجم اسفند ۱۳۴۶ در روستای خاکعلی از توابع شهر آبیک به دنیا آمد، پدرش اسماعیل، کشاورزی میکرد و مادرش مهلقا نام داشت، در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت و کارگر کارخانه دوچرخهسازی بود. این شهید بزرگوار از سوی سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت، بیست و یکم دی ۱۳۶۵ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر شهید شد و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
متن وصیتنامه شهید حسن بهتویی:
متن وصیتنامه شهید حسن بهتویی:
ای پدری که ۱۸ سال زحمت مرا کشیده و مرا بزرگ کردهای و به راه قرآن فرستادی!ای پدری که روز و شب در تلاش بودی و کار میکردی که مبادا به کسی محتاج باشی و با این تلاش مرا بزرگ کردی! افسوس که قدر تو را ندانستم!
و، اما توای مادر گرامیام! خداوند انشاءالله تو را رحمت و وارد بهشت کند؛ افسوس که تو را ندیدم و رفتی و تو هم مرا ندیدی و من رفتم.ای مادری که ۹ ماه مرا در شکم خود نگه داشتی و مرا به این طرف و آن طرف بُردی و با این همه زحمات قدر تو را ندانستم؛ باشد که خداوند مرا ببخشد.
عزیزان! اگر فیض شهادت نصیب من شد، هر کدام از شما که قرآن خواندن بلد هست، شب اول قبر برایم سوره یاسین را بخواند؛ حتماً یادتان نرود!
وصیت دوم من این است که یک عکس با پیراهن سفید انداختم، آن را برایم بزرگ کنید و به سر مزارم بگذارید.
سومین وصیت این است که پدر بزرگوارم! برای سوم من به مردم خاکعلی شیرینی بدهید سر مزارم و از همه استقبال کنید؛ و در ضمن عزیزان این مقدار پولی که در جیب من قرار دارد، نصف این پولها را برای عذرا خانم دفتر و مداد بخرید؛ چون که من به او قول دادم برایش دفتر و مداد بخرم و حتماً این کار را بکنید.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
و، اما توای مادر گرامیام! خداوند انشاءالله تو را رحمت و وارد بهشت کند؛ افسوس که تو را ندیدم و رفتی و تو هم مرا ندیدی و من رفتم.ای مادری که ۹ ماه مرا در شکم خود نگه داشتی و مرا به این طرف و آن طرف بُردی و با این همه زحمات قدر تو را ندانستم؛ باشد که خداوند مرا ببخشد.
عزیزان! اگر فیض شهادت نصیب من شد، هر کدام از شما که قرآن خواندن بلد هست، شب اول قبر برایم سوره یاسین را بخواند؛ حتماً یادتان نرود!
وصیت دوم من این است که یک عکس با پیراهن سفید انداختم، آن را برایم بزرگ کنید و به سر مزارم بگذارید.
سومین وصیت این است که پدر بزرگوارم! برای سوم من به مردم خاکعلی شیرینی بدهید سر مزارم و از همه استقبال کنید؛ و در ضمن عزیزان این مقدار پولی که در جیب من قرار دارد، نصف این پولها را برای عذرا خانم دفتر و مداد بخرید؛ چون که من به او قول دادم برایش دفتر و مداد بخرم و حتماً این کار را بکنید.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
نظر شما