شهید "قدرتالله چگینی" ضد انقلاب را به ستوه آورده بود
چهارشنبه, ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۲۴
نوید شاهد - شهید "قدرتالله چگینی" از شهدایی است که نقش معلمی را در زندگی برگزیده بود و رسالت خود را در راستای مبارزه با ظلم و ستم به خوبی انجام داد تا جایی که ضدانقلاب نتوانست تحمل کند و ایشان را به شهادت رساند. نوید شاهد قزوین در آستانه روز معلم، زندگینامه این شهید بزرگوار را برای علاقمندان منتشر میکند.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید قدرتالله چگینی، سیام دی ماه سال ۱۳۲۶ در یک خانواده مذهبی در جنوب شهر قزوین به دنیا آمد و پدرش غلامرضا و مادرش معصومه نام داشت.
وی پسرى باهوش و همیشه موفق در درسهایش بود، اما از همان آغاز آنچه که چهره او را در میان همسالانش برجستهتر کرد، اخلاق نیکو و رفتار شایستهاش بود.
ایشان دوران تحصیلات ابتدایى خود را در دبستان سپهر به پایان رسانده سپس به دبیرستان پاسداران وارد شد، ولی از آنجایى که به ادبیات علاقه وافر داشت و دانستن زبان عربى را لازمه آموختن قرآن مىدانست، رشته ادبیات را انتخاب کرده و در دبیرستان مجاهدین اسلام (رهنما) مشغول به تحصیل این رشته شد.
ایشان پس از پشت سر گذاشتن تحصیلات اول متوسطه، اقدام به تشکیل و تاسیس جلسهها و انجمنهای مذهبی برای برادران و خواهران کرد که در این جلسهها جوانان با قرآن و تفسیر آن و اصول اعتقادات آشنا میشدند.
در دوران دبیرستان انجمن ناشرین حق را و پس از تعطیلى این انجمن هیئت جانبازان حسینى را بنیان کرد و از آنجایی که همواره از آغاز زندگى رسالت سنگینى بر دوش خود احساس مىکرد، لحظهاى آرام نداشت و هر لحظه به تکاپو برمىخواست تا این رسالت الهى را به بهترین نحو به انجام برساند.
قبولی در دو رشته کنکور در دانشگاه تهران
وی پس از اخذ دیپلم نیز همزمان در دو رشته ادبیات و حقوق قضایی دانشگاه تهران پذیرفته شد، اما با وجود اینکه قبولى در این رشته در آن زمان آرزوى هر جوان دانشجویی بود، اما او، چون قضاوت در چارچوب قانون طاغوت را خلاف شرع مقدس اسلام میدانست و با وجود انتقادات و ایرادات اطرافیان، به خاطر رضاى خدا آن رشته را نپذیرفت و رشته ادبیات عرب را برگزید.
در دوران دانشگاه مجمع علمى و اسلامى جوانان را بنیاد نهاد و جلسههای مذهبی و سیاسی برای جوانان و دانشجویان در قزوین برگزار میکرد که ساواک اقدام به تعطیلی آنها کرد ولی شهید چگینی از فعالیت دست نکشید، جلسههای مخفیانه را تشکیل داد و حتی دوره افسری و نظام وظیفه نتوانست شهید چگینی را از ادامه برگزاری جلسهها باز دارد.
سپس وی با رتبه اول از دانشگاه فارغ التحصیل شد و دوران خدمت سربازیاش را به مدت دو سال در لشگر ۱۶ زرهى قزوین سپرى کرد و پس از پایان دوره افسرى براى استخدام در آموزش و پرورش اقدام نمود.
تبعید شهید چگینی به الیگودرز
رژیم با اطلاع از فعالیتهای شهید چگینی وی را به شهرستان الیگودرز منتقل کرد، این انتقال در حقیقت نوعی تبعید بود، طولی نکشید که جوانان و مردم حق طلب الیگودرز گرد شمع وجودش حلقه زدند و از محضرش کسب فیض کردند.
او با روش پیامبرگونهاش و با عمل، رفتار و کردار نیکو و اسلامی خود، قرآن و احکام اسلام را در سطح شهر پیاده کرد تا جایى که دیگر بودنش در میان مردم الیگودرز براى ساواک قابل تحمل نبود.
شهید چگینی توسط ساواک دستگیر و شکنجه شد
ساواک خانه وی را محاصره و دستگیر کرده و در ساواک تهران، زیرشکنجههاى مختلف قرار داده و بالاخره نیز بعد از ۵۰ و چند روز اسارت و شکنجه آزاد گردید.
شهید چگینی در سال ۱۳۵۵ بعد از چهارسال اقامت در الیگودرز، عاقبت به اصرار دوستان متقاضی انتقال به قزوین شد و برای جلوگیری از ادامه فعالیتهای او در الیگودرز خیلی زود با تقاضای او موافقت شد، وی به قزوین منتقل شد و فعالیتهایش را در قزوین شروع کرد. این انتقال با شروع انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (س) همزمان بود.
این شهید بزرگوار که از نوجوانی به امام عشق میورزید و همواره مقلد امام بود در ساماندهی راهپیماییها حضور فعالی داشت، این حضور آنچنان بوده که بارها اقدام به دستگیری شهید کردند، ولی ایشان هرگز از فعالیت دست برنداشت.
شهید چگینی محکوم به اعدام بود ولی آزاد شد
وی با آغاز انقلاب اسلامی از قم به اتفاق یاران و همفکرانش تظاهرات را در قزوین شکل داده و اعتصابات معلمین و دانشآموزان را رهبرى کرد تا اینکه از طرف فرمانده حکومت نظامى قزوین دستگیر شد ولى مردم با اجتماع خویش در صحن مبارک امامزاده حسین(ع) خواهان آزادى وى شد و کسى که به اعدام محکوم شده بود به ظاهر با وساطت رئیس آموزش و پرورش وقت آزاد شد ولى او همچنان به فعالیتهاى خویش ادامه داد تا بالاخره ۲۲ بهمن فرا رسید.
بعد از انقلاب از وى درخواست شد که شغل فرماندارى را بپذیرد که وی در جواب گفته بود، من گچ و تخته را رها نمىکنم. در ادامه به وی پیشنهاد ریاست دانشسراى قزوین داده شد که او عنوان ریاست را نپذیرفت و معاونت را قبول کرد.
وی بعد از انحلال دانشسرا به معاونت آموزش و پرورش قزوین درآمد و منشأ اثرات خیر و پاکسازیهاى انقلابى در اداره شد، اما هرگز کلاس را رها نکرد و به تدریس و آگاهی دادن به جوانان عشق میورزید.
نقشه شوم
به دلیل شرایط خطرناک و ترورهای گروهک منافقین و امتناع شهید چگینی در برابر پیشنهاد محافظ جهت حفاظت از او توسط سپاه پاسداران، قرار شد دو نفر حفاظت از جان شهید چگینی را بر عهده بگیرند و هر روز یک نفر از آنها، مراقب و محافظ این شهید بزرگوار بودند.
وی که سال ۱۳۵۰ ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد سرانجام سپیده دم روز ۱۲ شهریور ماه سال ۱۳۶۲ به هنگام خروج از خانه مورد سوءقصد گروههای ضدانقلاب قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید و شهادتش نیز همانند حضورش در انقلاب منشا خیر و برکات زیادی شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
گفتنی است صبح روزی که شهید چگینی توسط منافقین ترور شده و به شهادت میرسد، متاسفانه شخصی که مسئولیت محافظت از شهید چگینی را در آن روز بر عهده داشت، خواب میماند و نمیتواند به موقع به منزل شهید چگینی برود و منافقین با سوءاستفاده از موقعیت به وجود آمده و با کنترل اوضاع، نقشه شوم خود را عملی کرده بودند.
نظر شما