خاطرات آزادگان/ هر روز روزه نگه داشتن برای اسرا مشکلتر میشد
دوشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۰
نوید شاهد - «از شب اول ماه مبارک رمضان عدسی صبح را برای سحر ما آوردند و روزهداری شروع شد و هر روز روزه نگه داشتن مشکلتر میشد و تعداد روزهدارها تحلیل میرفت ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات زندهیاد، آزاده سرافراز و جانباز "یزدانبخش سیاهکالیمرادی " از روزهداری در دوران اسارت است که تقدیم حضورتان میشود.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، زندهیاد، آزاده سرافراز و جانباز یزدانبخش سیاهکالیمرادی، سال ۱۳۴۲ در روستای سنبلآباد از توابع منطقه رودبار الموت قزوین در خانوادهای متدین به دنیا آمد.
وی بعد از گذراندن تحصیلات متوسطه در دانشگاه شهید بهشتی تهران رشته حقوق مشغول به تحصیل شد، سال ۱۳۶۶ برای گذراندن طرح دانشجویی، ۶ ماه به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام و در رستهی ستادی دفتر قضایی قرارگاه رمضان، مشغول به کار شد.
مرداد ماه سال ۶۷ در قالب نیروهای غیرمنظم در خاک عراق رفتوآمد داشته و وضعیت موجود نیروها و امکانات را بررسی و گزارش میکرد، ۵ مهر ماه همین سال در ارتفاعات مشرف به شهر اشنویه پس از مجروحیت از ناحیهی پا به اسارت دشمنان بعثی درآمد.
وی سرانجام پس از طی دوران پر فراز و نشیب اسارت در ۲۰ شهریور ماه سال ۶۹ برگ آزادی امضا و روانه ایران میشود، بعد از سه ماه ازدواج میکند و صاحب دو دختر و یک پسر میشود.
آزاده سرافراز و جانباز یزدانبخش سیاهکالیمرادی سرانجام در بیستم آذر ماه سال ۱۳۸۸ بر اثر بیماری قلبی دار فانی را وداع گفت.
هر روز روزه نگه داشتن برای اسرا مشکلتر میشد
زندهیاد، آزاده سرافراز و جانباز یزدانبخش سیاهکالیمرادی روایت میکند: نحوه نگه داشتن روزه ماه مبارک رمضان برایمان مهم بود لذا قبل از حلول ماه از عراقیها درخواست شد که حتیالامکان غذاها را گرم در اختیار ما بگذارند.
یعنی افطار و سحر به صورت گرم به ما بدهند که خوشبختانه با این امر موافقت کردند و روز قبل از ماه مبارک رمضان همه افراد را جمع کرده و اعلام کردند که آنهایی که قصد روزه گرفتن را دارند در یک طرف و سایرین در طرف دیگر بمانند که بیش از دو سوم افراد جزو روزهداران ایستادند که این مایه خوشحالی بود، زیرا در آن وضعیت ضعف جسمی و روحی این تعداد روزهدار بسیار چشمگیر بود.
به هر حال آسایشگاهها را جدا کرده و افراد روزهدار و ... را از هم تفکیک کردند. آمار گرفتند و برنامه تهیه غذا را ریختند و از شب اول ماه مبارک رمضان عدسی صبح را برای سحر ما آوردند و روزهداری شروع شد؛ و هر روز روزه نگه داشتن مشکلتر میشد و تعداد روزهدارها تحلیل میرفت، ولی الحمدالله من تا پایان ماه مبارک رمضان روزه را نگه داشتم و مشکل خاصی هم پیدا نشد.
در شبهای ماه مبارک افراد بیشتر دعا میخواندند و روزها نیز قرآن خواندن رایجتر بود و در عید فطر نیز نماز عیدفطر را در داخل آسایشگاه و فرادا خواندند.
منبع: کتاب سپیده صبح (خاطرات آزاده و جانباز یزدانبخش سیاهکالیمرادی)
نظر شما