گذری بر زندگی سید آزادگان، شهید "ابوترابیفرد"
سهشنبه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۷:۳۹
نوید شاهد – دوازدهم خرداد ماه سالروز شهادت سید آزادگان، شهید حجتالاسلاموالمسلمین سید علیاکبر ابوترابیفرد است به همین مناسبت نوید شاهد قزوین زندگینامه این شهید بزرگوار از تولد تا شهادت را برای علاقمندان منتشر میکند.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، سید آزادگان، شهید حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد، در سال ۱۳۱۸ در شهر مقدس قم در خانوادهای اهل علم و اجتهاد و منتسب به بیت رسالت (ص) در دامن مادری علویه، فرزندی پا به عرصه وجود نهاد که او را علیاکبر نامیدند.
پدرش سید عباس نام داشت، دوران ابتدایی را در مدارس دولتی قم سپری کرد و سپس در نجف به تحصیل حوزوی پرداخت. وی تحصیلات ابتدایى تا پایان دوره دبیرستان را با موفقیت سپرى کرد و در سال ۱۳۳۶، موفق به اخذ دیپلم ریاضى شد.
ورود ابوترابی به حوزه علمیه
ایشان پس از اخذ دیپلم با توصیه پدر بزرگوارش به تحصیل دروس دینى علاقمند شد و در سال ۱۳۳۷ به مشهد مقدس عزیمت نمود و در مدرسه نواب اقامت گزید. دروس مقدماتى و دوره سطح را با جدیت و تلاش شبانهروزى و استعدادى شگرف در حوزه علمیه مشهد گذراند و از اساتید بزرگى، چون ادیب نیشابورى و مرحوم آیتالله شیخ مجتبى قزوینى بهرههاى فراوانى برد.
شهید ابوترابی با آغاز نهضت امام خمینى (ره) در سال ۴۲، همراه با حاج آقا مصطفى وارد جریانات سیاسى شد و در تظاهرات مردم قم در ۱۵ خرداد سال ۴۲، حضورى فعال داشت. در هجوم عوامل رژیم ستمشاهى به مدرسه فیضیه، مورد ضرب و شتم مأمورین شاه قرار گرفت.
ازدواج و ادامه تحصیل در نجف
سپس شهید ابوترابی که ۲۸ بهار از عمرش گذشته بود، خانواده محترم حاج آقای صدیقی – محمدزاده قزوینی – را که از بنکداران متدین بازار تهران بود و دل در گرو مبارزه در پیروی از امام خمینی (ره) داشت و فرزندانش نیز در این مسیر قرار داشتند را برای وصلت در نظر گرفت، تا هم برای مسیر سخت و طاقت فرسای مبارزه یاوری داشته باشد و هم مادری فداکار برای فرزندان خویش باشد. ایشان در سال ۱۳۴۶ از نجف اشرف به ایران بازگشت.
وی در پى تبعید امام خمینی (ره) به نجف اشرف، ایشان نیز به نجف مشرف رفت و مشغول تحصیل شد و در محضر امام راحل (ره) از درس خارج فقه و اصول معظم له بهرهمند شد. پس از حدود شش سال تحصیل در نجف، هنگامى که اعلامیههاى امام خمینى(ره) را در کیف خود جاسازى کرده بود تا به ایران بیاورد، در مرز خسروى باز داشت شد و ساواک ایشان را به زندان قصر شیرین، سپس به زندان کرمانشاه و زندان کمیته مشترک و پس از آن به زندان اوین منتقل کرد و او را مورد شکنجه و بازجویى قرار داد.
ابوترابی و شهید اندرزگو
پس از آزادى از زندان، فصل جدیدى در فعالیتهاى سیاسى ایشان آغاز شد و همراه با شهید مجاهد، سید على اندرزگو علاوه برمبارزات سیاسی، به سازماندهى جهاد مسلحانه همت گماشت و در این دوره بارها مورد تعقیب ساواک قرار گرفت.
شهید ابوترابى به واسطه حشر و نشر فراوان با شهید اندرزگو، عمیقاً با خصوصیات اخلاقى و صفات حسنه آن مجاهد فى سبیلالله آشنا شده بود و خاطرات بسیارى از او به یاد داشت. در توصیف شهید اندرزگو فرموده است که: "شهید سید على اندرزگو، از یک اخلاق اسلامى در سطح بسیار بالا برخوردار بود و آن گونه بود که قرآن مىفرماید: "... اشداء على الکفار و رحماء بینهم".
ارتباط نزدیک ابوترابی با شهید رجایی
شهید ابوترابی، با افرادى، چون شهید رجایى ارتباط نزدیک و همکارى تنگاتنگى داشت و در جلسات ماهانه شهید آیتالله بهشتى شرکت مى کرد و از نزدیک با آن شهید عزیز در زمینه جذب نیروهاى فعال و تحصیلکرده همکارى داشت. وى همچنین با سایر مبارزان و علماى مجاهد دوران ستمشاهی، از جمله رهبر معظم انقلاب همکارى و ارتباط داشت.
با آغاز مبارزات انقلابى مردم ایران، شهید ابوترابی سر از پا نمىشناخت و خواب را بر خویش حرام کرده بود به طورى که خود ایشان مى گفت: "در آن روزهاى پر التهاب، کار ما سنگین بود و بسیار اتفاق مى افتاد که در طول شبانه روز کمتر از یک ساعت مى خوابیدیم".
در جریان پیروزى انقلاب، فرماندهى گروهى از مردم که کاخ سعدآباد را به تصرف در آوردند به عهده داشت و امکانات و وسایل موجود در کاخ را مورد حفاظت قرار داده و تحویل مقامات ذیصلاح داد. ایشان همچنین با همکارى برادرشان حجتالاسلام سید محمد حسن ابوترابی، در تصرف پادگان لشکر قزوین نقش کلیدى داشتند و از خروج اسلحه و ادوات و تجهیزات جنگى ممانعت کردند.
مبارزه با دشمنان در کنار شهید چمران
پس از پیروزى انقلاب اسلامی، به عنوان رئیس کمیته انقلاب اسلامى قزوین به خدمت محرومان و مستضعفان پرداخت و پس از آن با رأى مردم، به عضویت شوراى شهر قزوین انتخاب و رئیس شورا شد. همزمان با آغاز جنگ تحمیلی، با لباس رزم به سوى جبهه رفت و در کنار شهید دکتر مصطفى چمران در ستاد جنگهاى نامنظم به سازماندهى نیروهاى مردمى پرداخت و شخصاً به ماموریتهاى شناسایى رزمى و دشوار مىرفت.
آزادى منطقه پر حادثه و خطرناک دب حردان به فرماندهى وى و در رأس یک گروه متشکل از یکصد رزمنده فداکار، یکى از اقدامات ایشان است. شهید ابوترابى سرانجام در روز ۲۶ آذر ماه سال ۵۹ در جریان یکى از مأموریتهاى شناسایى که براى تکمیل شناسایى قبلى خویش انجام داد تا نیروهاى ستاد جنگهاى نامنظم آماده یک عملیات گسترده شوند.
پس از پیروزى انقلاب اسلامی، به عنوان رئیس کمیته انقلاب اسلامى قزوین به خدمت محرومان و مستضعفان پرداخت و پس از آن با رأى مردم، به عضویت شوراى شهر قزوین انتخاب و رئیس شورا شد. همزمان با آغاز جنگ تحمیلی، با لباس رزم به سوى جبهه رفت و در کنار شهید دکتر مصطفى چمران در ستاد جنگهاى نامنظم به سازماندهى نیروهاى مردمى پرداخت و شخصاً به ماموریتهاى شناسایى رزمى و دشوار مىرفت.
آزادى منطقه پر حادثه و خطرناک دب حردان به فرماندهى وى و در رأس یک گروه متشکل از یکصد رزمنده فداکار، یکى از اقدامات ایشان است. شهید ابوترابى سرانجام در روز ۲۶ آذر ماه سال ۵۹ در جریان یکى از مأموریتهاى شناسایى که براى تکمیل شناسایى قبلى خویش انجام داد تا نیروهاى ستاد جنگهاى نامنظم آماده یک عملیات گسترده شوند.
آغاز دوران اسارت ابوترابی
بر اثر اشتباه یکى از همراهان خود، در حالى که هفت کیلومتر از نیروهاى خودى دور شده و تا ۲۰۰ مترى دشمن پیشروى کرده بود، هنگام بازگشت مورد شناسایى دشمن بعثى قرار گرفت و گرچه مى توانست خود را از دام دشمن برهاند، اما، چون قصد داشت همراهان خود را نجات دهد، با تانک و نفربر به تعقیب وى پرداخت و نهایتاً به اسارت دشمن درآمد.
شهید ابوترابى پانزده ماه اول اسارت را در سلولهاى زندانهاى بغداد و تحت شدیدترین شکنجهها گذراند و در اراده پولادین این مرد خدا خللى ایجاد نشد تا پس از سپرى کردن سختىهاى فراوان و دو بار تا پاى چوبهدار رفتن با لطف و رحمت الهى و امدادهاى غیبی، ایشان به اردوگاه و جمع اسیران ایرانى منتقل شد.
حجتالاسلام ابوترابى پس از حضور در جمع سایر اسیران، با رهبرى حکیمانه خود و با تمسک به ائمه معصومین(ع) و با معنویت، سعهصدر، حلم و بردبارى فوقالعاده مکر و حیله دشمنان بعثى را بىتأثیر نمود و شمع محفل ایران شد و در جهت تقویت روحیه مقاومت و ایمان آنان از هیچ اقدام و ایثارى دریغ نورزید. هدف و راه را به آنان نشان مى داد و همچون ابرى فیاض، امید و ایمان را بر آنان مىبارید.
بر اثر اشتباه یکى از همراهان خود، در حالى که هفت کیلومتر از نیروهاى خودى دور شده و تا ۲۰۰ مترى دشمن پیشروى کرده بود، هنگام بازگشت مورد شناسایى دشمن بعثى قرار گرفت و گرچه مى توانست خود را از دام دشمن برهاند، اما، چون قصد داشت همراهان خود را نجات دهد، با تانک و نفربر به تعقیب وى پرداخت و نهایتاً به اسارت دشمن درآمد.
شهید ابوترابى پانزده ماه اول اسارت را در سلولهاى زندانهاى بغداد و تحت شدیدترین شکنجهها گذراند و در اراده پولادین این مرد خدا خللى ایجاد نشد تا پس از سپرى کردن سختىهاى فراوان و دو بار تا پاى چوبهدار رفتن با لطف و رحمت الهى و امدادهاى غیبی، ایشان به اردوگاه و جمع اسیران ایرانى منتقل شد.
حجتالاسلام ابوترابى پس از حضور در جمع سایر اسیران، با رهبرى حکیمانه خود و با تمسک به ائمه معصومین(ع) و با معنویت، سعهصدر، حلم و بردبارى فوقالعاده مکر و حیله دشمنان بعثى را بىتأثیر نمود و شمع محفل ایران شد و در جهت تقویت روحیه مقاومت و ایمان آنان از هیچ اقدام و ایثارى دریغ نورزید. هدف و راه را به آنان نشان مى داد و همچون ابرى فیاض، امید و ایمان را بر آنان مىبارید.
آزادی از اسارت و گرفتن لقب سید آزادگان
اردوگاههاى عنبر، موصل۱، ۳، ۴ و رمادیه و تکریت ۵، ۱۷، ۱۸، و نیز سلولهاى زندانهاى بغداد شاهد خوبیها و مجاهدتهاى خستگى ناپذیر آن عارف حکیم هستند. این عارف مجاهد، پس از ده سال اسارت سرانجام در سال ۱۳۶۹، همراه با خیل آزادگان سرافراز به میهن اسلامى بازگشت و به حق از سوی مقام معظم رهبری لقب سید آزادگان گرفت و به جاى آنکه پس از سى سال مبارزه و تلاش طاقتفرسا به استراحت بپردازد، راهى دشوارتر را در پیش گرفت و همراهى آزادگان و پیگیرى مشکلات آنان را وظیفه خود مىدانست و در این راه تمام تلاش و توان خود را صرف کرد.
وی هفتم مهر ماه سال ۱۳۶۹ با حکم رهبر معظم انقلاب در جایگاه نماینده ولىفقیه در امور آزادگان قرار گرفت و تمام سعى خویش را به کار بست تا آزادگان، مایه عزت و تقویت نظام جمهورى اسلامى باشند. در دورههاى چهارم و پنجم مجلس شوراى اسلامی، با رأى بالاى مردم قدرشناس تهران به عنوان نفر دوم و سوم مجلس راه یافت و در خانه ملت، با نطقهاى خود، مسئولان و کارگزاران نظام را به رعایت عدالت، توجه به توده مردم و حفظ ارزشهاى دینى نمود.
شهید ابوترابی، تقویت و دفاع از نظام اسلامى و ولایتفقیه را واجب مىدانست و نسبت به شخص مقام معظم رهبرى ارادت و اعتقاد ویژهاى داشت و اطاعت از ایشان و تقویت معظم له را در هر مجلس و محفلى متذکر مىشد. این مجاهد خستگىناپذیر، از اعضای مؤسس جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی بود که به سبب تحمل اسارت در جریان جنگ ایران و عراق به سید آزادگان مشهور بود.
شهادت ابوترابی
سرانجام در تاریخ دوازدهم خرداد ماه سال ۱۳۷۹ در حالى که همراه پدر بزرگوارشان آیتاللَّه سیدعباس ابوترابیفرد عازم مشهد مقدس و زیارت حضرت ثامن الحجج (ع) بودند، در جاده بین سبزوار و نیشابور، براثر سانحه تصادف جان به جان آفرین تسلیم کرد و از آنجایی که جانباز ۷۰ درصد بوده، شهید محسوب میشود و پیکر هر دو در صحن آزادی حرم امام رضا (ع) غرفه ۲۴ به خاک سپرده شده است.
سرانجام در تاریخ دوازدهم خرداد ماه سال ۱۳۷۹ در حالى که همراه پدر بزرگوارشان آیتاللَّه سیدعباس ابوترابیفرد عازم مشهد مقدس و زیارت حضرت ثامن الحجج (ع) بودند، در جاده بین سبزوار و نیشابور، براثر سانحه تصادف جان به جان آفرین تسلیم کرد و از آنجایی که جانباز ۷۰ درصد بوده، شهید محسوب میشود و پیکر هر دو در صحن آزادی حرم امام رضا (ع) غرفه ۲۴ به خاک سپرده شده است.
نظر شما