برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
نوید شاهد - «وقتی که در قله‌های نوسود پاوه مستقر شدیم هر کدام از ما تنها دوخشاب فشنگ داشتیم که همان روز‌های اول تمام شد. نزد فرمانده رفتیم تا تجهیزات بگیریم، ولی نامه‌ای با امضای بنی‌صدر خائن نشان داد که به ارتش دستور داده بود که حتی یک فشنگ هم به بچه‌های سپاه و بسیج ندهند ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
خیانت بنی‌صدر و کمبود تجهیزات نظامی!

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، رزمنده دفاع مقدس کامبیز فتحی‌لوشانی، متولد ۱۳۴۴ است که به مدت دو سال در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حضور داشته است. وی بلافاصله بعد از جنگ سال ۶۸ وارد کار نویسندگی شده و بیش از ۲۸ سال است که در ثبت و ضبط خاطرات شهدا قلم می‌زند.

ایشان اکنون بازنشسته آموزش و پرورش و استاد دانشگاه است و تاکنون کتاب‌های مختلفی از جمله گوهر معرفت، یاس حنفیه، من چهارده ساله نیستم، صدای سخن عشق، علمدار حسین، علی، پرواز عاشقانه، گلبرگ‌های جنگل، ستاره‌های خاکی، نگارستان، شادی، گوهر شاهوار شاهنامه، رمز و راز‌های واقعی خوشبختی و شاد زیستن و آیینه‌های بی‌غبار را به چاپ رسانده است.

خیانت بنی‌صدر و کمبود تجهیزات نظامی!

رزمنده دفاع مقدس کامبیز فتحی‌لوشانی روایت می‌کند: وقتی که در قله‌های نوسود پاوه مستقر شدیم هر کدام از ما تنها دوخشاب فشنگ داشتیم که همان روز‌های اول تمام شد. یک روز سراغ حاج ناصر کاظمی فرماندار پاوه رفتیم و ما را به آقا همت که احتمالا فرمانده سپاه و هم فرمانده محور ما بود، حواله کرد.

وقتی که به سپاه پاوه رفتیم، برادر بزرگوار سرهنگ صیاد شیرازی هم آنجا بود، نامه‌ای با امضای رئیس‌جمهور وقت آقای بنی‌صدر خائن نشان داد که به ارتش دستور داده بود که حتی یک فشنگ به بچه‌های سپاه و بسیج ندهند.

همان شد که برگشتیم زدیم به سیم آخر و شدیم دزد سنگر‌های بیچاره عراقی‌ها، شب‌ها به نوبت به سنگر مهمات عراقی‌ها که خیلی هم نزدیک بود، می‌زدیم و چند فشنگ و خمپاره‌ای دست و پا می‌کردیم. البته زیاد هم بی‌رحم و بی‌انصاف نبودیم روز‌های بعد می‌گذاشتیم داخل قبضه خمپاره و دوباره به خودشان برمی‌گرداندیم.

منبع: کتاب نگارستان (برگرفته از دفترچه‌های خاطرات هشت سال دفاع مقدس)
 
پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده