روایت خواندنی تنبیه فرماندهای که منجر به نجات رزمندگان شد
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، احمد عباسی از خاطرات خود در هشت سال دفاع مقدس میگوید: سال ۶۵ بود که به تیپ ۶۵ هجرت که وابسته به قرارگاه رمضان بود اعزام شدیم. در آنجا نیروها را برای یک عملیات آماده میکردند. از داخل این نیروها تعدادی انتخاب شدند برای عملیات که من عضوی از این گروه بودم.
یک روز در میدان صبحگاه بودیم که به دستور فرمانده به خط شدیم. به دلیل بازیگوشی بعضی از رزمندهها فرمانده همه نیروها را به کوههایی که به جنوب پادگان مشرف میشد هدایت کرد.
حدود چهار ساعت در کوهستان پیادهروی و آموزش میدیدیم. فرمانده با این کار میخواست به نوعی ما را تنبیه کند. در حال پیادهروی بودیم که هواپیماهای عراقی در آسمان پدیدار شدند و مشغول به شناسایی بودند که با تیراندازی پدافند هوائی گریختند. برمیگردیم به روزی که تنبیه میشدیم. هواپیماها بعد از آن شناسایی دوباره بالای پادگان آمد و شروع کرد به راکت زدن.
لطف خداوند شامل حال ما شد که آن روز ما در پادگان نبودیم و همان شب فرمانده گفت که من کارهای نبودم و این لطف خداوند بود که من فرمان خالی شدن پادگان را دادم. با اطمینان میتوانم بگویم که ۹۰ درصد چادرهای جمعی و انفرادی را به آتش کشیدند و بعضی از ساختمانها نیز تقریباً خراب شد، اما چون از رزمندگان کسی آنجا نبود تلفات نداشتیم.
بدلیل اینکه هواپیماهای عراقی دو مرحله دیگر به پادگان حمله کردند ما را شب در کوهستان نگه داشتند. هوا بسیار سرد بود. اما با تمام سردی هوا بسیاری از رزمندگان لباسهای گرم خود را به دیگر رزمندهها میدادند و، چون در حملات هواپیماها آشپزخانه پادگان را تخریب کردند نان و غذای کمی برای همه رزمندگان آوردند و بین رزمندگان تقسیم کردند.
منبع: کتاب اول خاکریز (گزیده خاطرات دفاع مقدس استان قزوین)