فرازی از وصیت‌نامه شهید "حجت اسدی"؛
نوید شاهد – همزمان با روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم در وصیت‌نامه شهید مدافع حرم "حجت اسدی" می‌خوانیم: «پرچم اباعبدالله (ع) را محکم و با اراده در هیات به اهتزار درآورید، سال‌های سال با نیت و خلوص بیشتر، چراغ هیات را روشن نگه دارید و نگذارید شیطان و نفس موجبات اختلاف و کم‌سو شدن چراغ هیات را فراهم کند ...»

محکم و با اراده پرچم اباعبدالله (ع) را در هیات‌ به اهتزار درآورید
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید حجت اسدی، سی‌ام شهریور ماه سال ۱۳۶۰ در قزوین به دنیا آمد، پدرش محمد علی و مادرش صدیقه سیاه پوش نام داشت، تا پایان دوره متوسطه درس خواند، فروشنده محصولات فرهنگی و طلبه حوزه علمیه بود، در تاریخ ۲۶ اسفند ماه سال ۱۳۷۹ ازدواج کرد و دارای ۳ فرزند پسر بود. این شهید بزرگوار به عنوان بسیجی مدافع حرم در جبهه دفاعی سوریه حضور یافت، دوم اسفند ماه سال ۱۳۹۴ در زینبیه دمشق و درگیری با گروهک داعش بر اثر اصابت تیر و ترکش و جراحات وارده شهید شد و مزار او در گلزار شهدای قزوین واقع است.


متن وصیت‌نامه شهید حجت اسدی:


بسم رب‌الحسین (ع). اینجانب حجت اسدی در کمال صحت و سلامتی وصیت‌نامه ذیل را در بیستم بهمن سال نود و چهار مرقوم نموده‌ام. امید است مورد توجه قرار گیرد: بنده d حقیر پس از سال‌ها حسرت و به دل داشتن آرزوی عاقبت به خیری و شهادت در راه خدا امیدوارم و در حالی این وصیت‌نامه را می‌خوانید که توفیق شهادت نصیب من حقیر گردیده باشد و الا که ان شاءالله در راه خدمت به اسلام و مکتب اهل‌بیت از این دار فانی وداع گفته باشم.


بعد یک عمر نوکری و ذاکری در خانه اهل‌بیت و امام حسین (ع) از ارباب بار‌ها خواسته‌ام که مزد قبولی نوکری‌ام را شهادت عنایت فرماید. لیاقتی که برای بندگان عاص همچون من که عمرم را به گناه و معصیت سپری کردم خیلی دست‌نیافتنی و سخت شده است. اما امیدوارم در دفاع از حرم اهل‌بیت بالاخص عمه جان امام زمان (عج) اولیا مخدره بی‌بی زینب کبری (س) این مزد عبد عاص داده شود؛ و ما بعد، اول: از پدر و مادرم عذرخواهی و حلالیت می‌طلبم که میدانم فرزند و اولاد قابل تکیه و دست‌گیری نبودم و باعث آزرده خاطری ایشان در بعضی اوقات شدم.

دوم: از همسر باوفا و مهربان و همراه من که تو این سال‌ها به واقع همیشه در تمام مشکلات زندگی و سختی‌ها دوشادوش من بوده و بهترین رفیق و همراه من بوده که در خیلی از موارد از خواسته‌های خودش بخاطر من گذشت کرده و با اخلاق من ساخته است، کمال تشکر را دارم و امیدوارم بخاطر همه کاستی‌ها، کمبودها، بداخلاقی‌ها مرا حلال کند و از اینکه نتوانستم تا آخر کنارش باشم، مرا ببخشد.


سوم: از پسرانم محسن و مجتبی و محمدحسین خیلی عذر می‌خواهم بخاطر اینکه پدری خوب برایشان نبودم و نتوانستم حق پدری را آنطور که باید و شاید در حقشان ادا کنم. خواهشی که دارم این است که از مادرتان به خوبی و به نحو احسن و مثل دو تا چشمتون مراقبت کنید و نگذارید غصه و غم پیرش کند. خیلی مواظب مادرتان باشید و همه جوره ازش مراقبت کنید.


چهارم: از همه بچه‌های هیات حسین جان، بخاطر کم‌کاری، بداخلاقی و احیانا حق‌الناس که بر گردن بعضی‌ها مونده و نشد حلالیت بطلبم عذرخواهی می‌کنم و حلالم کنید. محکم و با اراده پرچم اباعبدالله (ع) را در هیات به اهتزار درآورید و سال‌های سال با نیت و خلوص بیشتر، چراغ هیات را روشن نگه دارید و نگذارید شیطان و نفس موجبات اختلاف و کم‌سو شدن چراغ هیات را فراهم کند. انشاءالله عاقبت به خیری و شهادت نصیب همه ما شود.


در آخر سفارش می‌کنم خودم و همه را به رعایت تقوای الهی. هر چند خودم اهل مراعات نبودم، ولی کلام قرآن و معصوم را همه باید انجام دهیم. خدایا ببخش گناهانی که لذتش رفت و مسئولیتش ماند. میخانه را نبستند/ جام مرا بشکستند. دیگر پس از شهیدان/ عمرم ثمر ندارد. به امید دیدار در جوار سیدالشهداء در جنت‌الحسین (ع) حلالم کنید.

منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده