برگرفته از نامه‌های دانش‌آموزان به شهدا؛

دل‌تنگی‌های من و دست‌های بی‌انتهای شهدا

«نامه‌ای که برای یک شهید می‌نویسم، درد دل کردن با اوست و بی‌گمان تو در آن سوی افق چیزی دیدی که چشم را از دیدن جهان فرو بسته‌ای و دست‌های تو منت‌های دل‌تنگی من است و اکنون تو تمام دلتنگی‌های مرا با خود برده‌ای ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

دل‌تنگی‌های من و دست‌های بی‌انت‌های شهدا

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، نامه‌های دانش‌آموزان استان قزوین به شهدا تصویری از صداقت، صمیمیت، مهربانی، تعهد و تعبد نسل امروز در پاسداشت مقام و منزلت یاران دیروزشان ترسیم گردیده که در نوع خود قابل ستایش و خواندنی است.

محرم تقی‌لو از دانش‌آموزان استان قزوین است که طی نامه‌ای به شهدا این چنین می‌نویسد: سلام ما بر پاره‌های دل ملت که از زندگی راحت دل کندند تا آرامش دل امت و امام تضمین شود و این نامه‌ای که برای یک شهید می‌نویسم، درد دل کردن با اوست و بی‌گمان تو در آن سوی افق چیزی دیدی که چشم را از دیدن جهان فرو بسته‌ای و دست‌های تو منتهای دل‌تنگی من است و اکنون تو تمام دلتنگی‌های مرا با خود برده‌ای.

آیا خاک، تو را بیشتر دوست داشت که به این زودی رفتی و ما را تنها گذاشتی؟ با من بگو افق‌های دل‌تنگی تو کدام سو است؟ لحظه‌های تو، روح مرا تا رؤیای دلتنگی‌ها برد، آن هنگام که چشم‌هایت را از ما دریغ کردی.‌ای شهید،‌ای بلند قامت!‌ای شکوه بی‌پایان! با من بگو چه رازی بود که گام‌هایت تو را تا خاک‌ریز‌ها برد و چه اندوهی که تاب ماندن را در آن دقایق داغ تنهایی از تو گرفت؟ هان! با من بگو چگونه خویشتن را به شط جاودانه آسمان انداختی؟

منبع: کتاب قاصدک (مجموعه نامه‌های یکصد دانش‌آموز به شهدا)

دل‌تنگی‌های من و دست‌های بی‌انتهای شهدا

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده