روایت خواندنی نجات رزمندگان توسط زنان کرد!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، صفرعلی احسانفرد از خاطرات خود میگوید: پایگاه اصلی ما تپهای بود که به نام گناوی خوانده میشد. این تپه در منطقه جنگی پنجوین واقع بود. گاهی برای گشتزنی به شهر پنجوین و اطرافش میرفتیم. آن روزها دوره شش ماهه احتیاط را در منطقه جنگی پنجوین میگذراندیم.
فصل سرد زمستان بود و ما همیشه جیره خشک دریافت میکردیم. من اسلحهدار بودم و دوستم انباردار بود در کارها به هم کمک میکردیم. این جیره خشک را بین بچهها که هر چند تایی در یک سنگر مستقر بودند، تقسیم میکردیم و غذا را خودمان طبخ میکردیم.
بر اثر ریزش برف زیاد به مدت ۲ روز همه راههای ارتباطی قطع شد. برف همه جا را سفیدپوش کرده بود و ما در محاصره برف قرار گرفتیم. با این وضعیت از دریافت جیره روزانه محروم شدیم.
دو روز از محاصره میگذشت و هیچ راهی برای رفت و آمد نبود. گرسنگی بر همه غالب آمده بود. هیچ غذایی نداشتیم تا اینکه دیدیم زنان دلاور کرد به سوی ما میآیند. تعجب زده شدیم، آنها به سختی قدم برمیداتشند و تا زانو در برف فرو رفته بودند.
آرام آرام نزدیک شدند، بر سر خود نان، پنیر و شیر گذاشته بودند. آنها برای نجات ما این راه سخت را پیموده بودند. از فرط خوشحالی داشتیم بال در میآوردیم. بعد از ۵ روز، بالاخره صدای هلیکوپتر به گوشمان رسید، به وسیله تور آذوقهها را به ما تحویل دادند. آن روزهای سخت و سرد و برفی را با گرمی جمع دوستان و امید برای پیروزی ایران سر کردیم.
منبع: کتاب اول خاکریز (گزیده خاطرات دفاع مقدس استان قزوین)