سنگر ما در زیر خرواری از برف مدفون شده بود!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، سید رضا خیرخواه از خاطرات خود میگوید: در یک روز زمستانی و بسیار سرد در منطقه سردشت سنگرهای ما پائینتر از خاکریزهای عراقی بود. وقتی غروب میشد به دلیل مشرف بودن عراقیها به سنگرهای ما، با خمپاره هر روز مورد بمباران قرار میگرفت و موجهای انفجار این بمباران به همراه آتش داخل سنگرهای ما میشد و تا ته سنگر وارد و خارج میشد.
در یکی از این روزها وقتی صبح از خواب بیدار شدیم سنگر ما در زیر خرواری از برف مدفون شده بود. سنگر ما مجهز به مخابرات بود. با تماس با سنگر فرماندهی به ما گفتند با تفنگ ژ ۳ یک تیر به بیرون سنگر شلیک کنیم تا محل ما را پیدا کنند.
این کار به دلیل نبود هوای کافی در داخل سنگر گاز تولید نمود و دود داخل ورودی سنگر ما را گرفت که داشت موجب خفگیمان میشد که به داخل ته سنگر فرار کرده و در ورودی سنگر را بستیم تا یک ساعت بعد که دود جذب برف شد شروع به کندن برف کرده و بعد از ۱۲ ساعت تلاش شکافی را ایجاد نموده و از آنجا خارج شدیم و دوان دوان به سنگر فرماندهی خود را رساندیم تا از سرماخوردگی نجات پیدا کنیم.
منبع: کتاب اول خاکریز (گزیده خاطرات دفاع مقدس استان قزوین)