«گفت: ببین امیر جان! تو که قرآن رو خوب می‌خونی، دیگه دعا خوندن که کار نداره. باید جلسه‌های هفتگی دعای کمیل را راه بیندازیم. مگه بقیه که دعا می‌خونن از اول بلد بودن؟! شما هم مثل بقیه! شروع که بکنی کم کم راه میفتی! ...» ادامه این خاطره از سردار گمنام دانشجوی شهید«سید ناصر سیاه‌پوش» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

خاطرات/ باید جلسه‌های هفتگی دعای کمیل را راه بیندازیم!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید سید ناصر سیاه‌پوش، هجدهم بهمن ماه سال ۱۳۳۷ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش سید محمد و مادرش فاطمه‌بیگم نام داشت، دانشجوی دوره کارشناسی در رشته ریاضی و پاسدار بود. این شهید بزرگوار دهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ با سمت فرمانده گردان در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

همین جا جای منه، یکیشو برای خودم سفارش دادم!

امیر عبادی از مبارزان انقلابی و هم‌دانشگاهی شهید سید ناصر سیاهپوش روایت می‌کند: نصفه شبی زنگ زده بود که هر طور شده ازم جواب بگیره. گفت: ببین امیر جان! تو که قرآن رو خوب می‌خونی، دیگه دعا خوندن که کار نداره. باید جلسه‌های هفتگی دعای کمیل را راه بیندازیم. مگه بقیه که دعا می‌خونن از اول بلد بودن؟! شما هم مثل بقیه! شروع که بکنی کم کم راه میفتی!

هر طور بود من را راضی کرد. از اون به بعد هر هفته پنجشنبه‌ها می‌اومد دنبال من، می‌رفتیم آبیک برای دعای کمیل. سال ۵۹ اولین کاری که بعد از گرفتن مسئولیت فرماندهی سپاه آبیک کرد همین کار بود. به مجالس اهل‌بیت (ع) علاقه داشت. جانشینش توی سپاه آبیک شهید بهرامی بود که اونم خودش از بچه هیئتی‌های مخلص بود.

از نیرو‌های اصلی اطلاعات سپاه قزوین بود

میکائیل باقری از همرزمان شهید سید ناصر سیاهپوش روایت می‌کند: امامزاده علی (ع) بودیم. خیلی توی فکر بود. وضو که گرفتیم بهم گفت می‌خواد از کمیته بره سپاه! اعتقاد داشت اونجا بهش بیشتر نیازه، نظر من رو می‌خواست. گفتم خودت بهتر می‌دونی! فکر می‌کردم یه پاسدار عادی میخواد بشه، بعد‌ها فهمیدم شده یکی از نیرو‌های اصلی اطلاعات سپاه قزوین!

منبع: کتاب استاندار بصره (گذری بر زندگی سردار گمنام دانشجوی شهید سید ناصر سیاه‌پوش)

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده