«به خواندن و هدیه دادن کتاب علاقه زیادی داشت مثلاً وقتی خواهرش ازدواج کرد کتاب آداب همسرداری را برایش خرید و به او هدیه داد ...» ادامه این خاطره از شهید «حسن حسین‌پور» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

شهیدی که به خواندن و هدیه دادن کتاب علاقه داشت

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید حسن حسین‌پور، بیستم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ در قزوین به دنیا آمد، پدرش سلیمان و مادرش اشرف رضائی نام داشت و تحصیلاتش را تا پایان مقطع متوسطه ادامه داد. این شهید بزرگوار در تاریخ پانزدهم فروردین ماه ۱۳۸۹ ازدواج کرد، تکاور و پاسدار سپاه بود و توسط سپاه صابرین تهران به عنوان فرمانده دسته در شمال غرب (سردشت) حضور یافت. وی چهاردهم شهریور ماه سال ۱۳۹۰ و در حین درگیری با گروهک ضد انقلاب پژاک بر اثر اصابت گلوله مستقیم و جراحات وارده شهید شد و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.

شهیدی که به خواندن و هدیه دادن کتاب علاقه داشت

اشرف رضائی مادر شهید حسن حسین‌پور روایت می‌کند: به خواندن و هدیه دادن کتاب علاقه زیادی داشت مثلاً وقتی خواهرش ازدواج کرد کتاب آداب همسرداری را برایش خرید و به او هدیه داد. کتاب‌های مرتبط با زندگی‌نامه‌های شهدا را هم برای من و خودش می‌خرید شهدایی مانند شهید برونسی شهید کاوه و ...

وقتی کتاب زندگی‌نامه شهدا را به من هدیه می‌داد می‌گفت مادرجان من بالاخره یک روز شهید خواهم شد و شما هم مانند دیگر مادران شهدا به تماشای فیلم‌ها و خاطرات من می‌نشینی.

خیلی اوقات اشعار مرتبط با امام حسین (ع) مثل «من حسینم چه غم دارم، یاور من خداست» را با خودش زمزمه می‌کرد و چنان بر سینه می‌کوبید که من نگران می‌شدم و می‌گفتم؟ «نکن پسر جان کمتر به سینه‌ات بکوب با این شدتی که می‌زنی قفسه سینه‌ات شکست»، اما حسن کار خودش را می‌کرد آن‌قدر گفت «کربلا کربلا ما داریم می‌آییم» که در نهایت هم صاحب کربلا دستش را گرفت.

منبع: کتاب راه ستاره‌ها ۳ (زندگینامه و مجموعه خاطرات شهید حسن حسین‌پور)
پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده