شهادت آرزوی پسرم بود
وجیهه کشاورزترک مادر شهید علی کشاورزترک در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد استان قزوین از خودش میگوید: در روستای عمند به دنیا آمدم، 6 خواهر و 6 برادر بودیم، پدرم کشاورز بود و فرزندانش کمک حالش بودند. در 10 سالگی با پسر عمویم ازدواج کردم و در همان روستا به مدت 9 سال زندگی کردیم. حاصل ازدواجم سه دختر و سه پسر بود.
وی اضافه میکند: پسرم علی بیستم فروردین سال ۱۳۴۶ در شهر قزوین به دنیا آمد، من را مادر صدا میکرد و در کار، خانه کمک حالم بود بچه شیطانی نبود برعکس آرام بود. حرف گوشکن بود و هر حرفی میزدیم اطاعت میکرد. سعی میکرد به پدر و مادرش کمک کند تا آنها راضی باشند.
مادر شهید علی کشاورزترک با اشاره به ویژگیهای فرزندش میگوید: پسرم از کودکی مقید به اقامه نماز و گرفتن روزه بود. بعد از مدرسه به مسجد میرفت و چای پخش میکرد و در روزهای عاشورا علم به امامزاده حسین(ع) میبرد. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت و قرائت قرآنکریم را یاد گرفته بود و تلاوت میکرد.
کشاورزترک ادامه میدهد: فرزندم دوست داشت ازدواج کند و از من خواست برایش زن بگیرم. دختری را که زیر سر داشت معرفی کرد، برایش خواستگاری رفتیم و سال ۱۳۶۴ ازدواج کرد.
این مادر شهید بیان میکند: پسرم که به سن سربازی رسید برای رفتن به جبهه از من اجازه گرفت و از سوی ارتش عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد. از رفتنش راضی بودم، دوست داشت شهید شود، آرزویش همین بود و به آن هم رسید. چهاردهم مرداد ماه سال ۱۳۶۶، در میمک توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سینه و شکم، شهید شد و مزار مطهرش در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
مادر شهید علی کشاورزترک اضافه میکند: پدرش هم افتخار میکرد که پسرش شهید شده و شکر خدا را به جا میآورد که توانسته در راه کسب رضای الهی و اعتلای انقلاب اسلامی کاری کند.
وی میگوید: وقتی از سربازی میآمد از جنگ، توپ و گلوله برایم تعریف میکرد، همیشه میگفت من شهید میشوم، فکرش فقط شهادت بود.
این مادر شهید اظهار میکند: وقتی پیکرش آمد فقط گریه میکردم تا آرام شوم. اکنون هر جمعه سر مزارش میروم، فاتحه میدم و دردودل میکنم. باشد که همه قشرهای مختلف مردم راه شهدا را ادامه دهند و در احیای آرمانهایشان کوشا باشند.
* گفتگو از زهرا محبی