خبرنگار شهیدی که بعد از مجروحیت دوباره به جبههها رفت
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید «رضا طاهرخانی»، یکم خرداد ماه سال ۱۳۴۴، در شهر تاکستان به دنیا آمد و پدرش اسماعیل و مادرش صدیقه نام داشت.
وی خوش اخلاق و مهربان بود. تا سوم دبیرستان درس خواند. مدت ۶ ماه در حوزه علمیه تاکستان مشغول تحصیل بود. فعالیتهای فرهنگی در اتحادیه انجمن اسلامی و بسیج تاکستان انجام میداد و همچنین دو سال در دفتر نماینده، ولی فقیه و ۳ سال روابط عمومی سپاه پاسداران مشغول به کار بود.
ایشان نامزد کرده بود یک ماه بعد از عقد قرار بود عروسی کند. جهاز دختر هم تکمیل بود، ولی رضا تا یک سال خانواده را منتظر گذاشت و نگذاشت مراسم عروسی بگیرند.
برادر ایشان حاج حسن اسیر شد و رضا تصمیم گرفت با هدف دفاع از اسلام و خاک کشورش به جبهه برود پدرش مانع شد و گفت بگذار برادرت از اسارت بیاید بعد تو به جبهه برو. اما رضا جواب داد مگر جبهه سهمیهای است هر کس باید بار خودش را بردارد و ببندد. ایشان در عملیاتهای مختلف مانند بیتالمقدس، والفجر مقدماتی و فتحالمبین شرکت کرد.
شهید «رضا طاهرخانی» بعد از مجروحیت در جبههها و نایل شدن به درجه جانبازی، دست از مبارزه با دشمنان برنداشت، دوباره به جبههها رفت. حتی یک بار مرخصی به خانه آمد مادرش به ایشان گفت رضا آمدی جواب داد چه فایده که با تابوت نیامدم.
رضا به آیتالله سید حسن موسویشالی که امام جمعه شهر تاکستان و نماینده مردم قزوین در مجلس خبرگان رهبری بود بسیار علاقه داشت همچنین با نوههای ایشان از جمله سید کمال فرزند سید جواد دوست بود که شهید شد. به سید محمود هم علاقمند بود و رفاقت داشت همین باعث شده بود که با خانواده آیتالله موسویشالی رفت و آمد خانوادگی داشته باشند.
مادرش میگوید هر بار که میخواست به جبهه برود از پدر، مادر و خانواده حلالیت نمیگرفت، ولی آخرین باری که میخواست برود حلالیت گرفت. من دانستم که این بار دیگر شهید میشود و همینطور هم شد و ۲۰ روز بعد شهید شد.
وی از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، هفتم تیر ماه سال ۱۳۶۶، در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به کمر و سر شهید شد و مزار مطهرش در زادگاهش واقع است. شهید طاهرخانی وصیت کرده بود که میخواهد مثل امام حسین (ع) شهید شود و سرش از بدنش جدا باشد.