گروهبان نیروی هوایی که به ریاستجمهوری رسید!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید «محمدعلی رجایی»، در ۲۵ خرداد سال ۱۳۱۲، در شهرستان قزوین در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود، تحصیلات ابتدایی را تا اخذ گواهینامه ششم ابتدایی در همین شهرستان به اتمام رساند. هنوز بیش از چهار سال از عمرش سپری نشده بود که از داشتن نعمت پدر محروم شد و تحت تکفل مادر قرار گرفت. در سال ۱۳۲۷ به علت فقر شدید مالی و تنگناهای اقتصادی به تهران مهاجرت کرد. ابتدا در بازار آهنفروشان مشغول کار شد، اما به علت سنگینی کار و جثه ضعیف، ناگزیر کار در بازار آهن را رها کرد و مدتی نیز با دستفروشی (قابلمه و بادیههای آلومینیومی و فروش آن به کارگران کوره پزخانهها) روزگار میگذراند.
شهید رجایی در همین خصوص میگوید: دستفروشی من مصادف شد با دوران حکومت رزمآرا، او روزی تصمیم گرفت دستفروشان سبزهمیدان را جمع کند و ما هم جزء آنها بودیم که از این طریق امرار معاش میکردیم و این مسئله باعث شد که بساط کاسبی ما هم جمع شد کمکم به فکر کار جدید افتادم. در سال ۱۳۲۹ نیروی هوایی، جوانانی را که مدرک ششم ابتدایی داشتند با درجه گروهبانی استخدام میکرد. رجایی داوطلب خدمت در این نیرو شد. سه ماه از دورهی آموزشی گروهبانی را گذرانده بود که گروه فدائیان اسلام را شناخت و ضمن حضور در ارتش، مخفیانه با فدائیان اسلام شروع به همکاری نمود. وی یکی از مریدان حضرت آیتالله طالقانی بود بهطور مرتب در جلسات درس ایشان شرکت میکرد.
رجایی پس از طی دوره آموزشی و دریافت درجه گروهبان سومی در کنار فعالیتهای نظامی به تحصیل ادامه داد. در مدت ۵ سال خدمت در ارتش که مدت ۴ سال در نیروی هوایی و یک سال در نیروی زمینی ارتش بود دوره متوسطه را در رشته ریاضی با تحصیل شبانه به اتمام رساند. قبل از سال ۱۳۳۴، شهید رجایی به همراه عده دیگر از همکارانش به علت فعالیتهای مذهبی از نیروی هوایی تسویه شدند و به نیروی زمینی ارتش انتقال یافت علیرغم میل باطنیاش جهت خدمت در نیروی هوایی هرگز نتوانست به نیروی هوایی باز گردد و ناگزیر مجبور به استعفا شد.
شهید رجایی در این خصوص میگوید در نیروی هوایی مدت پنج سال ماندم در این پنج سال یک سال در آموزشگاه بودم و چهار سال دیگر را در کنار کارم به تحصیل میپرداختم و آن موقع هر سه سال یک بار میشد امتحان داد، که من دیپلم شدم و بعد از چهار سال اول نیروی هوایی که واقعه ۲۸ مرداد ۳۲ اتفاق افتاد من بههمراه عده زیادی از کارکنان نیروی هوایی تصفیه شدیم و رفتیم به نیروی زمینی و یک سال آنجا ششم ریاضی را میخواندم که تمام شد. در آن یک سال بچههایی که با ما تبعید شده بودند خیلی مبارزه کردند برای اینکه مجدداً برگردیم به نیروی هوایی، مسئولین نیرو زیاد علاقمند به بازگشت ما به نیروی هوایی نبودند آخر ناچار شدند بگویند هر کس که نمیخواهد بماند استعفا بدهد ما هم از این فرصت استفاده کرده و در سال ۱۳۳۴ از نیروی هوایی استعفا کردم.
وی پس از استعفا راهی بیجار شد و در دبیرستانی مشغول تدریس زبان انگلیسی گردید. تمام شدن سال تحصیلی به تهران بازگشت و در دانشسرای عالی تربیت معلم به تحصیل پرداخت. بعد به دانشسرای عالی رفت پس از ۲ سال لیسانس ریاضی گرفت و به استخدام آموزشوپرورش درآمد و در دوره فوقلیسانس در رشته آمار مشغول به تحصیل شد.
در سال ۱۳۴۱ ازدواج کرد. هنوز ۷ ماه از زندگی مشترکشان نمیگذشت که به علت فعالیتهای مذهبی در اردیبهشت سال ۴۲ دستگیر شد و به مدت ۵۰ روز به زندان رفت و بار دیگر در سال ۱۳۵۳ به علت اقدام علیه امنیت کشور توسط ساواک دستگیر و پس از چهار سال اسارت سرانجام در آبان ۱۳۵۷ از زندان آزاد شد که در آن روزها موج مبارزه مردم علیه رژیم شاه به طرز بیسابقهای فزونی یافته بود. رجایی بلافاصله با تأسیس انجمن اسلامی معلمان مبارز، به مبارزه علیه رژیم شاه پرداخت و سرانجام در روز ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ پایههای پوسیده رژیم توسط امامخمینی (ره) فرو ریخت.
شهید رجایی در دوم فروردین ماه ۱۳۵۹ به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس شورای اسلامی راه یافت. در سال ۱۳۶۰ به ریاستجمهوری برگزیده شد. کمتر از یک ماه از انتخاب وی به سمت ریاست جمهوری نه گذشته بود که در ۸ شهریور این سال به همراه محمدجواد باهنر، توسط منافقین کوردل در حادثه انفجار دفتر نخستوزیری به شهادت رسید.
منبع: کتاب نقش ارتش... در پیروزی انقلاب اسلامی