دعا کنید اسیر نشم، شهید بشم!
قشمعلی کشاورزترک پدر شهید بزرگوار محمد کشاورزترک در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد استان قزوین از خودش میگوید: در روستای عمند از توابع طارم سفلی به دنیا آمدم. پدرم به کار دامداری و کشاورزی مشغول بود، پدر و مادرم مذهبی و مقید به احکام اسلام بودند. در ۲۷ سالگی با دختر عمویم که ۱۴ ساله بود، ازدواج کردم. حاصل ازدواجم، ۵ پسر و دو دختر شد که محمد فروردین سال ۱۳۴۳، در روستای عمند به دنیا آمد. فرزند پنجم بود که به شهادت رسید.
فرزندانم برای تحصیل به کلج میرفتند. اما محمد در حد خواندن و نوشتن آموخت. آرام و ساکت و زحمتکش بود، همه دغدغهاش کمک به من بود و در کار کشاورزی و دامداری کمکم میکرد. احترام ویژهای به پدر و مادرش قائل بود. رابطه خوبی با برادر و خواهرش داشت و با آنها به مهربانی و خوشرویی برخورد میکرد.
دعا کنید اسیر نشم، شهید بشم!
وی با اشاره به خاطرات پسر شهیدی میگوید: محمد با رسیدن به سن سربازی به جبهه رفت، برای رفتن به جبهه از پدر و مادرش اجازه گرفت و گفت دعا کنید اسیر نشم، شهید بشم. آرزویش شهادت بود به همین دلیل مدام از پدر و مادرش درخواست میکرد برای شهادتش دعا کنند. محمد ابتدا در سردشت دورههای آموزشی را گذراند. در مجموع هم ۶ ماه خدمت کرد که خبر شهادتش را به من دادند.
پسرم به عنوان سرباز ژاندارمری خدمت میکرد. سوم شهریور سال ۱۳۶۲، در سردشت هنگام درگیری با گروههای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار مطهرش در گلزار شهدای شهر زادگاهش قرار دارد.
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، از سال ۵۷ از روستای عمند به قزوین آمده بودیم. در زمان تشییع پسرم، جمعیت زیادی حضور داشتند و با شور عجیبی مردم با این شهید بزرگوار وداع کردند.
امروز افتخار میکنم پسری داشتم که در مسیر اعتلای انقلاب اسلامی گام برداشته و در این راه جانش را فدا کرده است. فرزندم با شهادتش به من آبرو بخشید و همین موجب خوشحالی بنده است؛ و اکنون سر مزارش میروم و برایش فاتحه و صلوات میفرستم.