شهید احمدرضا احدی - صفحه 2

شهید احمدرضا احدی
دست نوشته های شهید احمدرضا احدی

نامه های بچه های گردان

امروز ساعت شش مشغول صرف شام بودیم. در همان حال یکی از برادران مسئول، تعدادی نامه آورد و بچه ها سراپا گوش شدند تا ببینند چه کسی نامه دارد. بالاخره خواندن نامه ها که تمام شد، عده ای خوشحال و عده ای ناراحت و عده ای بی تفاوت به نظر می رسیدند.

دست نوشته شهید احمدرضا احد؛ «چهره شجاع مردان»

خورشید کم کم خود را از مشرق نمایان می کرد که واقعه عجیبی رخ داد. دو نفر از برادران- رحمانی و مصطفی- گفتند که می خواهند به عراقی ها ضرب شستی نشان دهند. برای این منظور برادران عین الله و رضایی را با خودشان ببرند.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه