شهید «جهانبخش امیدی» از شهدای امدادرسان در ایام دفاع مقدس بود، وی سرانجام اردیبهشت ماه 1363 در حین انجام مأموریت در منطقه مرزی مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. در ادامه به ذکر خاطره ای از رشادت های این شهید والامقام از زبان همسر وی می پردازیم.
کد خبر: ۵۴۱۱۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۷
مادر شهید «عباسعلی ادب» نقل میکند: «با عجله وارد خانه شد. بسته کاغذهای لوله شدهای را برداشت و گفت: «من رفتم. گفتم: «بابات توی ژاندارمریه، اون وقت تو میری تظاهرات؟ گفت: «من چهکار به مردم دارم؟ مطمئن باش بابام بیشتر از همه از وضع مملکت ناراضیه.»
کد خبر: ۵۴۱۰۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۶
شهید «احمد یوسفی» در ۶ مهر ۱۳۶۵ در ماه محرم در ارتفاعات لاری بانه، به علت اصابت ترکش توپ به تمام بدن به شهادت رسید و خانواده یوسفی، دومین شهید خود را به انقلاب اسلامی تقدیم کرد.
کد خبر: ۵۴۱۰۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۶
«احمد» ، یک سال قبل از شهادت ، همرزمان شهید خود را در خواب دیده بود که به وی وعده داده بودند او به زودی به آنان ملحق خواهد شد.
کد خبر: ۵۴۱۰۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۶
سری سی و دوم؛
به پاس رشادت، مجاهدت و ايثارگری شهدا و رزمندگان استان در دوران دفاع مقدس، نوید شاهد چهارمحال و بختیاری مجموعهای از عکسهای تاریخی به جای مانده از شهدا و رزمندگان استان با عنوان «در قاب خاطره ها» برای علاقمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۴۱۰۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۶
مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان قزوین:
باید دستاوردهای هشت سال دفاع مقدس از جمله استقلال، عزت، امنیت و توسعه و پیشرفت ایران در همه عرصههای نظامی، علمی و فناوری برای آحاد جامعه بازگو شود تا همگان به اهمیت این دوران پی ببرند.
کد خبر: ۵۴۰۹۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۳۱
با هدف زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا؛
در آستانه بزرگداشت هفته دفاع مقدس، برنامه «افتخار کوچه، آبروی محله» با هدف زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا برگزار میشود.
کد خبر: ۵۴۰۷۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۳۰
سیری در کلام شهیداسمی:
شهید «ابراهیم اسمی» از شهدای مدافع حرم است. مادرش از او روایت میکند: «من اصلاً راضی نمیشدم که ابراهیم به سوریه برود هر کاری میکرد که من را راضی کند. آخر تلاشش جواب داد و من با یک شرط رضایت دادم . به او گفتم: ابراهیم برایت یک شرط دارم! به شرطی اجازه می دهم که یک روز در میان از آنجا به من زنگ بزنی؟حتی قبل از کما با بی حالی و نفس های آخرش با من صحبت کرد. تا آخرین لحظه به قولش عمل کرد.»
کد خبر: ۵۴۰۳۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۳
قسمت دوم خاطرات شهید حسین شعبانی
مادر شهید «حسین شعبانی» نقل میکند: «قبل از افطار رفتم خانه تا ماست و سبزی بیاورم و سفره را آماده کنیم. وقتی رسیدم جلوی در خانه دیدم حسین آنجاست. ظرف ماست و سبزی را از من گرفت و به من گفت: مادر! اینها برای تو سنگین است؛ من همه وسایل را میآورم. ناگهان یادم آمد که حسین شهید شده ...»
کد خبر: ۵۴۰۲۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۵
غیرت و شجاعت شهید سرخی؛
همرزم شهید «محمدعلی سرخی» در ذکر خاطره ای از رشادت های وی می گوید: در حین حمله دشمن بعثی کمک تیرانداز او به شهادت میرسد و خودش زخمی میشود، برای اینکه مبادا تیربار مورد استفاده دشمن قرار گیرد، با شجاعت تمام و بدنی مجروح قطعات اصلی تیربار از جمله قطعه تپانچه ای شکل را همراهش به خاکریز دوم رساند.
کد خبر: ۵۴۰۲۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۴
قسمت نخست خاطرات شهید حسین شعبانی
مادر شهید «حسین شعبانی» نقل میکند: «چند روز قبل از این که جنازه حسین را بیاورند شبی در خواب دیدم که حسین از جبهه آمده؛ به او گفتم: حسین جان! خوش آمدی بیا تا صورتت را ببوسم. گفت: مادر از کف پایم بوسه بگیر!؛ رفتم طرف سر او و پتو را کنار زدم دیدم حسین سر در بدن ندارد.»
کد خبر: ۵۴۰۱۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۴
طرح خاطره نگاری از 25 نفر از والدین و همسران معزز شهدا و جانبازان 50 درصد و بالاتر به همت بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان پاسارگاد برگزارشد.
کد خبر: ۵۴۰۰۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۲
پدر شهید «محمدرضا هراتیان» نقل میکند: «گفت: دارم میرم جبهه! بابا! کمکهای پشت جبهه یادتون نره! مسجدها رو خالی نکنین! اونا سنگرهای پشت جبهه هستن!»
کد خبر: ۵۴۰۰۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۲
مادر شهید «حسن معمار» نقل میکند: «حسن گفت: چرا تا حالا سرخه توی جنگ شهید نداده؟ بچهها گفتند: «چیه؟ عجله داری؟» به شوخی گفت: «نکنه شهید اول سرخه من باشم!»
کد خبر: ۵۴۰۰۵۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۲
گزارش تصویری؛
مراسم تجلیل از دانش آموزان ممتاز شاهد و ایثارگر شهرستان ایلام با حضور مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام، مسئول حوزه نمایندگی ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان، مدیرکل آموزش و پرورش استان و جمعی دیگر از مسئولان روز چهارشنبه نهم شهریورماه، در مدرسه آقا حسین بن علی(ع) شهر ایلام برگزار شد.
کد خبر: ۵۳۹۹۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۰
دوست شهید «جواد گلشنی منفرد» تعریف می کند: در آخرین روزهای عمر خویش به اندازه ای به وجد آمده بود که می دانست چه می شود و به همین خاطر از شوق شهادت با همه شوخی می کرد.
کد خبر: ۵۳۹۸۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۲۹
قسمت دوم خاطرات شهید سید حسین تقوی
خواهر شهید «سید حسین تقوی» نقل میکند: «تازه از جبهه برگشته بود؛ یک دستمال یزدی بنفش از زمان آمدنش در دستش بود و همیشه همراهش. چند روز بعد از شهادتش یکی از دوستانش از پدر درخواست کرد تا دستمال یزدی را به او بدهد. ...»
کد خبر: ۵۳۹۸۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۰۹
هم کلاسی و دوست شهید جواد گلشنی منفرد می گوید: این سخن شهید همچنان در ذهنم مانده است که می گفت: « ملاک حقیقت افراد است».
کد خبر: ۵۳۹۸۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۰۲
شهید گلشنی فردی عالم و در تدریس نهج البلاغه و قرآن فعال بود. او در گردان شهید اصغر محمدیان به عنوان تیربارچی مشغول خدمت بود و در مدت یک ماهه تا شهادتش در فرصت های روزانه اقدام به تعلیم و تدریس نهج البلاغه برای هم رزمان می کردند.
کد خبر: ۵۳۹۸۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۰۸
قسمت نخست خاطرات شهید سید حسین تقوی
پدر شهید «سید حسین تقوی» نقل میکند: «قرآن روی طاقچه اتاق بهترین دوستش بود. بیشتر از این که با ما صحبت کند با قرآن و خدایش خلوت میکرد، زیرا فقط خدایش دانای شور و بیپرواییاش بود.»
کد خبر: ۵۳۹۸۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۰۸