نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

بسم الله  الرحمن الرحيم 

الحمد لله رب العالمين و الصلوه و السلام خير خلقه محمد و آله الطاهرين 

با سلام خدمت آقا امام زمان (عج) و با درود بيكران خدمت نائب بر حقش امام خمينى آن پير جماران درهم كوبنده ستمگران و نابود گرداننده مستكبران و نجات دهنده مظلومان وسلامى به گرمى خون شهيدان ثارالله خدمت يكايك شهيدان و سلامى به گرمى خورشيد خدمت رزمندگان اسلام و سلامى به عزت دو چشم پدر و مادر گراميم . خدايا تو خودت شاهدى كه جز يك جان ناقبل چيزى ندارم كه در راه تو تقديم كنم ولى اگر هزارها جان مى داشتم باز هم تقديم تو مى كردم و هر عمر من مساوى با لحظه عمر پر بركت امام اكنون كه به جبهه مى روم مى خواهم چند وصيت كنم اول پدر و مادرم : پدرم و مادرم شما از چشمهايم بر من عزيزتر هستيد ولى شما را به خدا اگر من شهيد شدم نگويى كه فلانى پسر مرا از دستمان گرفت من اين مرگ سرخ را بر زندگى سياه ترجيح داده ام و با خود پيمان بسته ام كه انتقام خون شهيد معينيان و ديگر شهدا را از اين كافران بگيرم و به  همين منظور  اين كلمه از رسول اكرم بيادم مانده است كه مى فرمايد:  اكرم الموت القتل فى سبيل امه گرامى ترين مرگ مرگى است كه در راه امت باشد آيا انسان را مرگ فرا نمى گيرد نتيجتا مى گويد مرگ همه را فرا خواهد گرفت پس پدرم و مادرم شما كه معتقد به زندگى آخرت هستيد و مى خواهيد در آن دنيا سرفراز و سربلند باشم آيا راست نمى گويم وقتى كه رسول خدا مى فرمايد گرامى ترين مرگ مرگى است كه در راه امت انجام شود . پس اين مرگ چه نوع مرگى است آيا اين مرگ همان مرگى است كه زير تريلى و ماشينهاى سنگين رفتن است يا كه مرگى است كه در بستر انسان را فرا مى گيرد و به خدا قسم كه هيچكدام  از اين مرگ ها مرگى نيست كه رسول خدا فرموده است او مرگى را كه گفته شهادت است شهادتى كه در يك هجرت انجام مى شود اين همان مرگى است كه يك انسان آزاد انتخاب مى كند و بدانيد كه اين مرگ مرگ نيست كه به طرف من مى آيد بلكه ابن يك جوانى است از تبار هابيل كه بسوى مرگ مى رود اى برادرانم على اكبر ومحمد شما را به  خدا درشهادتم براى من جشن بگيريد هرگز بر تن بگوييد اين راه راهى است كه تبريك داد نه تسليت به خواهرانم بگوييد كه حجابتان را حفظ كنيد كه سياهى چادرتان به مانند خارى است كه چشم منافق را كور مى كند و بدانيد كه سياهى چادرتان براى دشمن ترسناكتر از سرخى خون من است و حجاب لباس جنگى است كه حضرت زينب به تن شما خواهران كرده است پس قدر اين لباس جنگى را بدانيد و مجانى آن را از دست ندهيد به خواهران محصل بگوييد شما كه از كوچه هايى مى گذريد كه نامحرمان مانند روباهاى زشتخو در كمين شما آهويانند تا شما را بربايند پس مواظب حركت خود باشيد به كيه همسنگران محصلم بگوييد كه سنگر مدرسه را ترك نكنند مگر آنكه واقعا واجب باشد كه مدرسه را رها كرده و مانند من خود را به جبهه برسانند و از اسلام و امت اسلامى حفاظت كنند از كليه كسانى  كه مرا مى شناسند التماس دعا دارم و مى خواهم براى اين حقير دعا كنند.

در خاتمه اى مسلمانان اى پدر و اى مادر و اى برادر و خواهرانم و اى كسانيكه مرا مى شناسيد بدانيد كه من كوركورانه به كام مرگ نرسيدم و مرگى را  انتخاب كرده ام كه در زندگى سعادت و در مرگم شهادت است خواهشمندم مرا در قبرستان شهداى گرمسار دفن كنيد و خواهش مى كنم براى من تشييع جنازه نداشته باشيد زيرا از اين همه شهيد كه بى هيچ تشييع جنازه اى دفن شده اند خجالت مى كشم اگر سعادت نصيبم شد و خدا مرا خواست او را زيارت خواهم كرد به اميد آنكه شما را در كنار قبر ابا عبدالله زيارت كنم .

شد و خدا مرا خواست او را زيارت خواهم كرد به اميد آنكه شما را در كنار قبر اباعبدالله زيارت كنم انشاء الله ولى اين را هم بدانيد من اين فاصله را طى نكرده ام كه شهيد شوم بلكه آمده ام كه پيروز شوم ولى اگر در اين بين شهادت نصيبم شد از آن استقبال خواهم كرد .

خداحافظ  كه من همراه مهدى  ميروم در مرگ من شيون مكن همراه مهدى مى روم .

خدا حافظ خداحافظ كه راه سرخ بر راه سياه پيروز مى شود 

انشاء الله 

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته