شهدای غریب آزاده
تو پر کشیده بودی و جسمت چون دشتی از شقایق بر خاک مانده بود و نسیم بی قرار بذر عطر مقدس یادت را تا دورها می فشاند و ما آکنده از بهار، لبریز انتظار بر سجاده ی خیس با تو پیمان بستیم...

نوید شاهد ایلام
 
شهید حسن صفا در سال 1312 در خانواده های مذهبی و مستضعف در روستای خربزان از توابع بخش زرین آباد دیده به جهان گشود. وی پس از سپری نمودن دوران طفولیت بعلت عدم امکانات تحصیلی که ناشی از عدم توجه رژیم منفورشاهنشاهی به روستائیان در خصوص تأسیس مدارس بود . لذا از این نعمت محروم گشت و در کنار خانواده دامپرور وکشاورز زندگی را ادامه داد.
تا اینکه در سال 1337 پدر بزرگوار خود را از دست داد از آن پس مسئولیتی بس سنگین و طاقت فرسا متوجه شهید گرانقدر گردید ، مسئولیت بزرگ و عظیم ، سرپرستی و اداره برادران و خواهرانش مسئولیت امرار معاش که دار خانواده را بر عهده داشت. بعد از مدتی به همراه خانواده اش به خرمشهر مهاجرت نمودند ودر آنجا در شرکت ایران ترمینال مشغول به کار شد. چند سال از این مهاجرت نگذشته بود که همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی رژیم بعثی نیز به خرمشهر حمله نمودند و شهید در سال 1359 به اسارت بعثیان عراق در آمد . در هنگام اسارت هیچگونه خللی در اعتقاد و اعتماد وی به اسلام بوجود نیامد . سرانجام در در بیستم فروردین ماه 1366 در کنج زندانهای حزب بعث مظلومانه و غریبانه به ملکوت اعلی پرواز کرد و به خیل شهدا پیوست.
ای بعثی کافر بدان من مسلمانم
سرباز قرآنم که در کنج زندانم
زندان مکان جمعی از اهل ایمان بود
مدتی عباتگاه آن ماه کنعان بود
دور از وطن کشتی شهید ای حسن جانم
با رهبر مستضعفان بسته پیمانم

 
شهید خدایار کاوری  در سال 1331 در روستای بلوطستان از توابع شهرستان مهران دیده به جهان گشود . وی تا قبل از اسارت در روستای چنگوله سپری کرد.
ایشان به دلیل عدم وجود امکانات تحصیلی و آموزشی و محرومیت بیش از حد روستاها در زمان قبل از انقلاب و همچنین محرومیت از نعمت زبان نتوانست وارد مدرسه شود و به تحصیل علم و دانش بپردازد و از طرفی چون فرزند ارشد خانواده بود، لذا تأمین معیشت و مخارج زندگی را به عهده داشت.
حمید حسین زاده دوست دوران تنهایش اینچنین تعریف می کند. که در 13 دی ماه 1360 در منطقه چنگوله در حین نماز صبح به اسارت نیروهای عراقی درآمدیم . ما را مورد شکنجه و ضرب و شتم قرار دادند. و در آن هوای سرد زمستانی لباسهایمان را درآوردند و دستبند به دستهایمان می زدند و ما را شکنجه می کردند و با گاز انبر ناخن هایمان را می کشیدند . این شهید بزرگوار بر اثر شکنجه شیاطین مریض شد و از طرفی چون عراقی ها هیچگونه توجهی به ایشان نمی کردند در ششم شهریورماه 1363 به شهادت رسیدند.
اگر هوای تماشای گلستان داری
بیا و عالم در خون تپیدنم بنگر


منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده