شهدای تیرماه
بهروز تنها راه چاره را در اين ديد كه متوسل به آشنايان و اقوام سر اندركار در ارگانها و ستادهاي جنگ جهت اعزام او به جبهه هاي جنگ شود . چهره شهادت طلبي بهروز نمايانگر ارمغاني بزرگ و شهادتي علي اكبر گونه بود .


نام شهید: سيدبهروز

نام پدر:سید محمد

تاریخ تولد: 1350

محل تولد: سوق

تاریخ شهادت: 65/4/13

محل شهادت: جزیره مجنون

زیارتگاه : گلزار  شهدای سوق

 

زندگینامه

بسم الله الرحمن الرحيم

ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون .

در سپيده دم نوزده فروردين ماه يكهزار و سيصد و پنجاه  ، درخشش ستاره اي از سلاله حسين (ع) بر دهكده مظلومي جلوه گر نمود و از دامان مادري پاك چهره منوري پا به عرصه وجود گذاشت . شهيد سيد بهروز رضويان در يك خانواده مذهبي فقير و اصيل و نجيب و باتقوا در سوق از توابع شهرستان كهگيلويه ديده به جهان گشود و وجنات و استعداد خاصي از ابتداي كودكي در او مشهود بود . شهيد سال 1356 با همت و پشت كار پدر بي بضاعت و كشاورزش وارد دبستان شهيد باهنر سوق گرديد . سادگي زيست و لباس وي ووقارت رفتار و فصاحت بيان وي در هنگام روبرويي با دوستان حماسه اي بس شورانگيز دارد . دوران ابتدايي تحصيلي شهيد گرچه با مشقت و تهيدستي همراه بود اما هميشه شاگردي ممتاز و نمونه بود . شهيد رضويان تحصيل را تا سال سوم راهنمايي در مدرسه راهنمايي شهيد نواب صفوي سوق ادامه داد . شهيد رضويان از ابتداي كودكي بسيار تيزهوش و لذا در طول مدت تحصيل شاگردي فعال و كوشا بشمار مي آمد . در زمان انقلاب و حتي پيش از آن با حضور مستمر در مساجد و جلسات مذهبي و نيز فعاليت در انجمن هاي اسلامي دانش آموزان و شركت در اردوهاي تابستاني جهاد سازندگي و امور تربيتي شهرستان و تشكيل كتابخانه هاي سيار و توزيع كتب مذهبي به همكلاسان و همرزمان خود فعاليت چشمگيري داشت . شهيد بهروز رضويان از آغاز سال 1364 تا قبل از رفتن خويش به جبهه هاي جنگ براي رفتن به جبهه بي قرار بود . چندين بار به بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دهدشت مراجعه و بعلت كمي سن از او ممانعت مي شد . براي چندمين بار به ستاد پشتيباني جنگ جهاد سازندگي شهرستان مراجعه و مجدداً مأيوس به خانه برمي گشت . بهروز تنها راه چاره را در اين ديد كه متوسل به آشنايان و اقوام سر اندركار در ارگانها و ستادهاي جنگ جهت اعزام او به جبهه هاي جنگ شود . چهره شهادت طلبي بهروز نمايانگر ارمغاني بزرگ و شهادتي علي اكبر گونه بود . فعاليت و بي قراري او در منزل ، در كلاس درس ، شهر و روستا بي نتيجه نبود و هيچ چيزي بر اراده مستحكم او اثر نداشت . بالاخره شهيد عزم را جزم و پس از دوره اي كوتاه مدت از طريق هلال احمر شهرستان دهدشت عازم جبهه هاي نور عليه ظلمت مي شود . رشادت و شهامت اين نوجوان خردسال در بين همرزمان و دوستان همسنگرش يك حماسه روحاني بود و اينكه حتي از آمدن به مرخصي و ديدار با خانواده اش ممانعت مي كرد و چنين مي گفت كه : ديگر شهر و ديار من جبهه است و دنياي من چيزي ديگر . تا اينكه بالاخره در سپيده دم جمعه سيزدهم تيرماه مصادف با بيست و ششم شوال يكهزار و چهارصد و دو هجري قمري به وسيله اصابت تركش خمپاره مستقيم مزدوران عراقي همزمان با عمليات ظفرمندانه كربلاي يك در جزيره مجنون از ناحيه سر و شكم و پا به طرز مظلومانه اي به درجه رفيع شهادت نائل آمد و شربت شهادت نوشيد و با قلبي بي قرار از ايمان محمدي به سوي معبودش شتافت . روحش شاد و راهش مستدام باد .

منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده