غسل شهادت با یک لیوان آب!
سهشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۲۳
بعد از چند روز داخل همان مقر با اکبر رضایی که فرمانده ما بود و شهید آذربایجانی نشسته بودیم که ... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «اکبر آذربایجانی» است که تقدیم حضورتان میشود.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید اکبر آذربایجانی، دهم شهریور ۱۳۴۲ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش عربعلی، لحاف دوز بود و مادرش ماهطلعت نام داشت و دانشجوی دوره کارشناسی در رشته زبان و ادبیات فارسی بود. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، یازدهم اسفند ۱۳۶۵ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
همرزم شهید اکبر آذربایجانی:در عملیات کربلای ۵ با شهید آذربایجانی با هم بودیم، ۷، ۸ روز بود که عملیات کرده بودیم. مقر ۱۱ در تصرف عراقی ها بود، تقریبا ۱۰۰ یا ۲۰۰ متر به جلو رفتیم و مقر ۱۱ را تصرف کردیم، جادهای که گرفتیم، به کانال ماهی متصل میشد، عملیات خیلی شیرینی بود، فرمانده گردان ما، اکبر رضایی بود.
ما با شهید آذربایجانی فقط ۲ سنگر فاصله داشتیم، تقریبا ۳، ۴ روزی از عملیات گذشته بود، ساعت ۳ نیمه شب بود، من و آقای حضرتی و آذربایجانی داخل سنگر بودیم که یک خودروی نیروهای عراقی در تاریکی آمد و چسبید به خاکریز ما و شروع به تیراندازی کردند.
ما هم یک نارنجک به داخل آن انداختیم و ۲ سرباز بعثی که داخلش بودند، کشته شدند، آنها ظاهرا هنوز نمیدانستند که ما شب قبل مقر ۱۱ از عراقیها گرفتهایم و خیال میکردند که ما از نیروهای خودشان هستیم. ما آنها را کشتیم و غذای ایشان هم که برای سایر نیروهایشان میبردند نصیب ما شد.
بعد از چند روز داخل همان مقر با اکبر رضایی که فرمانده ما بود و شهید آذربایجانی نشسته بودیم که اکبر رضایی یک لیوان آب برداشت و حدود ۲ کیلومتر جلوتر رفت و با همان یک لیوان آب غسل شهادت داد.
وقتی برگشت کاملا نور بالا میزد، هر چی به او گفتم امشب را بمان و نرو، گفت: نه، باید بروم و خط را تحویل بدهم و خلاصه هم با آذربایجانی رفت که فردا صبح با خبر شدیم هر دو به شهادت رسیدهاند.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
نظر شما