زندگی نامه/
دوشنبه, ۲۲ فروردين ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۰۶
در زندگی نامه شهید قدرت طالبی میخوانید: قدرت در هیئت حسینی که در روستایش برقرار بود شرکت می کرد و در ماه محرم مسئول چای دادن به عزاداران حسینی بود و حتی در ماه رمضان نیز حسین همان کارها را انجام می داد و از این کارش خیلی خوشحال می شد.

به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید قدرت طالبی فرزند محمدعلی در سال 1345 در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشود. او در تاریخ نوزدهم خرداد ماه 1366 در منطقه مهران بر اثر اصابت ترکش به سر و سینه به فیض شهادت نائل و به لقاءالله پیوست. در ادامه زندگی نامه این شهید والامقام را می‌خوانید.

خدمات شهید طالبی به روزه داران در ماه رمضان

پدر او خود فردی مومن بود که به احکام شرعی و دینی اهمیت بسیار می‌داد. لذا قدرت نیز در سایه تربیت چنین پدری، فردی مهربان و دلسوز بود از بچگی به نماز و روزه اهمیت می داد و بیشتر آیات قرآن را به کمک پدر حفظ بودند.

قدرت در کنار خانواده که زندگی ساده و بی‌آلایشی داشتند مشغول کشاورزی و دامداری شدند. و حتی باتوجه به سن کم، هیچ گاه در مقابل کارهای سخت و دشوار شانه خالی نمی‌کرد. همیشه برهمه افراد خانواده احترام می‌گذاشت حتی در کارهای خانه نیز به مادرش کمک می‌کردند.

قدرت در هیئت حسینی که در روستایش برقرار بود شرکت می کرد و در ماه محرم مسئول چای دادن به عزاداران حسینی بود و حتی در ماه رمضان نیز حسین همان کارها را انجام می‌داد و از این کارش خیلی خوشحال می‌شد.

در ماه مبارک رمضان و یا ماه محرم به روحانی که برای تبلیغ به روستا می‌آمدند، در منزل پدر شهید ساکن می‌شدند. قدرت با توجه به رفتار حسنه‌اش که داشت بهترین فرد بود که با حاج آقا همراه باشد و هر کجا که حاج آقا می‌رفت او را همراهی می‌کرد و در این مدت رابطه‌ای کاملاً دوستانه بین حاج آقا و قدرت برقرار می‌شد.

قدرت نیز مانند دیگر دلاوران ایران عازم خدمت سربازی شد و به مدت 2 سال از مرز و بوم ایران اسلامی دفاع کرد.

برادرش می گوید:

قدرت چهل روز قبل از شهادت به مرخصی آمده بود. صبح شد و قدرت را از خواب بیدار کردم؛ قدرت بیدار شد اما خیلی از دست ما ناراحت شد علت را پرسیدم. گفت: خواب دیدم در عملیات هستیم از هر طرف خمپاره می آید تا اینکه ترکش خمپاره یکی به سرم و دیگری به دستم اصابت کرد. هرچه سعی کردم جلوی خونریزی را بگیرم، نشد. شما نگذاشتید ببنیم آخر به شهادت می رسیدم یا نه...!

بعد از چند روز مرخصی تمام شد. قدرت باهمه خداحافظی کرد و گفت: اگر برگشتم به بقیه و اهداف زندگیم می رسم و اگر برنگشتم مرا حلال کنید.

آری! او رفت درست همانطوری که در خواب دیده بود و او نیز مانند دیگر شهیدان این مرز و بوم به خیل عظیم شهدا و سالار شهیدان پسر زهرا(س) پیوست.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده