به کوشش گروه مجلات شاهد
شنبه, ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۲۱
تازه‌ترین شماره ماهنامه فرهنگی-اجتماعی شاهد نوجوان به کوشش گروه مجلات شاهد منتشر شد. در این شماره به موضوع شهادت هم‌وطنانمان در حادثه تروریستی در آیین گرامیداشت سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی اشاره شده است.

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، شماره‌های «یکصد و نود و پنجمین» و «یکصد و نود و ششمین» مجله شاهد نوجوان، ویژه آذر و دی‌ماه ۱۴۰۲ به کوشش گروه مجلات شاهد منتشر شد.

«جشن فرشته‌ها» در تازه‌ترین ماهنامه «شاهد نوجوان»

در این شماره پس از «سرمقاله» مطالبی با عنوان‌های «شعر»، «کلام راهنما»، «گپ‌وگفت»، «همدلی»، «حکایت‌ها»، «گردشگری»، «معرفی فیلم»، «شگفتی خلقت»، «خاطره‌بازی» و «تکنولوژی» خواندنی شد.

همچنین «مهارت رفتار»، «پژوهش»، «پیشنهاد»، «تندرستی»، «حجاب»، «قهرمان دلها»، «طنز جبهه»، «داستان»، «قهرمان من»، «صفحه شما»، «کمیک استریپ»، «اخبار نوجوان»، «محیط زیست»، «داستان مصور»، «جدول» و «مسابقه» از دیگر عناوین در این مجله است.

در صفحه «طنز جبهه» و در بخشی از مطلبی با عنوان «پرسپولیس هورا» می‌خوانیم: «شهر فاو تازه فتح شده بود و سربازان دشمن گروه گروه تسلیم مین شدند. من و دوستم علی فرشباف از یک هفته قبل از عملیات با هم حرف نمی‌زدیم، شاید علتش برایتان عجیب و غریب باشد؛ سر تیم‌های فوتبال استقلال و پرسپولیس دعوای‌مان شده بود من استقلالی بودم و علی پرسپولیسی، یک هفته قبل از عملیات طبق معمول در سنگر داشتیم با هم کرکری می‌خواندیم و از تیم‌های مورد علاقه‌مان حمایت می‌کردیم که بحث‌مان جدی شد.

علی زد به پررویی و یک نفس گفت شیش، شیش، شیش تایی‌هاش. منظور او یادآوری بازی‌ای بود که پرسپولیس شش تا گل به استقلال زد. من هم کم آوردم و به مربیان پرسپولیس بد و بیراه گفتم، بعد هم با هم قهر کردیم و سرسنگین شدیم. حالا دلم پیش علی مانده بود. از شب قبل و پس از عملیات علی را ندیده بودم. دلم هزار راه رفته بود. هی فکر می‌کردم نکند شهید یا اسیر شده یا نکند بدجوری مجروح شده باشد. اگر چیزیش شده بود جواب ننه و بابایش را چی می‌دادم؟ یواش یواش داشت گریه‌ام می‌گرفت توی سنگر قنبرک زده بودم و دلم داشت هزار راه می‌رفت که یکهو دیدم بچه‌ها بیرون سنگر هر هر می‌خندند و هیاهوی می‌کنند. زدم بیرون و اشک‌هایم را پاک کردم. یکهو شنیدم عده‌ای دورتر از ما با فارسی لهجه‌دار شعار می‌دهند: «پرسپولیس» هورا، استقلال سوراخ. سرم را چرخاندم به طرف صدا، باورم نمی‌شد ده‌ها اسیرعراقی، پابرهنه و شعارگویان به طرفمان می‌آمدند. پیشاپیش آنان علی سوار شانه‌های یک درجه دار سبیل کلفت عراقی بود و یک پرچم سرخ را تکان می‌داد و عراقی‌ها هم به دستور او شعار می‌‍دادند: «پرسپولیس هورا، استقلال سوراخ.

 باور کنید بار اول و آخر عمرم بود که به این شعار حسابی از ته دل خندیدم و شاد شدم. دویدم به استقبال علی با دیدن من از قلمدوش درجه‌دار عراقی پرید پایین و بغلم کرد. تند تند صورتش را بوسیدم، علی هم صورتم را بوسید و خنده کنان گفت: «میبینی اکبر حتی عراقی‌ها هم طرفدار پرسپولیس هستند!» هر دو غش غش خندیدیم. عراقی‌ها که نمی‌دانستند دارند چه شعاری می‌دهند، با ترس و لرز همچنان فریاد میزدند: «پرسپولیس» هورا، استقلال سوراخ.

این شماره از ماهنامه شاهد نوجوان به کوشش گروه مجلات شاهد و با مدیر مسئولی محمد کرم‌الهی، نظارت سیده فاطمه رضایی، در ۵۰ صفحه و به بهای ۸۰ هزار تومان منتشر شده است.

خبرنگار: آرزو رسولی نجار

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده