زندگینامه
محمدصادق کیایی، پنجم اردیبهشت ۱۳۳۱، در روستای معلم‌کلایه از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش اسدالله، کشاورز بود و مادرش حوری نام داشت. تا پایان دوره کاردانی در رشته ریاضی درس خواند. دبیر بود. سال ۱۳۵۵ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. شانزدهم اردیبهشت ۱۳۶۱، در ام‌الرصاص عراق بر اثر اصابت ترکش به چشم، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
به گزارش نوید شاهد قزوین:

وصیت نامه شهید محمدصادق کیایی

امروز روز امتحان و آزمایش الهی است

برادر و خواهر مسلمان! تاریخ، شاهد و گویای مبارزات پیگیر حق و باطل در تمامی اعصار می باشد؛ همان گونه که امروز ما مسلمین وارث اسلام عزیز هستیم.

چه خون های پاک و مطهری که به پای اسلام ریخته شد؛ خون هایی چونْ خونِ رسول خدا(ص) و علی، حسن، حسین و تمامی ائمه که مظاهر مظلومیت حق در مقابل باطل بودند و همچنین خون شهیدانی گران قدر چون بهشتی، رجایی و باهنر و تمامی شهیدان کربلای خونبار ایران، چه در داخل به وسیله ی منافقین و چه در مرزهای کشور به وسیله ی مزدوران کافر بعثی.

...و امروز ما در زمانی زندگی می کنیم که شاهد تکرار دوباره ی تاریخ می باشیم.

در این برهه از زمان که یزیدیان عصرْ بار دیگر طغیان نموده و تمامی نیروهای شیطانی برای مقابله با حسینیان برخاسته اند و یک بار دیگر ندای «هل من ناصرٍ ینصرنی؟» حسین(ع) از حلقوم فرزندی از تبار او و سلاله ی پاک رسول خدا(ص) به گوش می رسد، بر هر فرد مسلمانی فرض است که موضع خود را مشخص نماید؛ یعنی یا باید دنیا را با تمامی ظواهر فریبنده اش و خوشی های توأم با خواری و ذلتش -چون حیوانی بی شعور- برگزیند یا باید چونان حسین شهید(ع) -آن سرور آزادگان- مرگ سرخ با عزّت را انتخاب نماید.

بلی! امروز روز امتحان و آزمایش الهی است. امروز شاهدیم که تمامی نیروهای شیطانی در تمامی جبهه ها با چهره های مختلف، از کفار، ملحدین و منافقین گرفته تا لیبرال ها -این نوکران سینه چاک شیطان بزرگ، آمریکای جنایتکار- برای نابودی و شکست جمهوری اسلامی بسیج شده اند؛ پس باید -با استعانت از خدا و الهام از قرآن- به مقابله با آن ها برخیزیم؛ زیرا «جهادِ» در راه خدا، از «فروع دین» ماست.

اگر به یاری دین خدا برنخیزیم، باید منتظر خواری و ذلت باشیم و اگر دین خدا را یاری کنیم، نصرت خدا -هم چنان که تاکنون با ماست- شامل حال مان خواهد شد؛ زیرا وعده ی خدا حق است.

...و امّا اگرچه کوچک تر از آنم که به کسی پیامی بدهم؛ ولی -به عنوان یک حقیر- عرض می کنم: برادران و خواهران مسلمان! امروز حسین(ع) را تنها نگذارید.

شما که عمری را به عشق او سوختید و در سوگش عزاداری کردید، امروز فرزندش خمینی را یاری کنید و از فرمانش سرپیچی نکنید که امام زمان(عج) را ناراحت خواهید کرد.

پدر جان و مادر مهربانم! خوشحال باشید؛ زیرا ما فرزندانْ، امانت های خدا پیش شما هستیم و باید امانت ها را به صاحبش پس بدهید و اگر از شهادتم ناراحت شدید، به یاد مظلومیت امام حسین(ع) گریه کنید.

سعی کنید هر چه بیشتر صبور باشید؛ زیرا خداوند صابرین را دوست دارد.

برادر عزیز و خواهران مهربانم! امروز بر شماست که راه شهیدان را ادامه دهید و کاری را که زینب(س) و امام سجاد(ع) کردند، انجام دهید و پیام خون شهیدان را برسانید.

...و اما همسر عزیزم! امروز باید به خودت ببالی و خوشحال باشی و اگر صبر را پیشه کنی و در تربیت فرزندان مان -در جهت اهداف امام حسین(ع)- بکوشی، خداوند تو را دوست خواهد داشت و دِیْنَت را ادا کردی.

هر چه می توانی در تربیت فرزندان مان بکوش و در احترام به پدر و مادرم و مهربانی به آن ها کوتاهی نکن.

منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده