ماه رمضان در اسارت حال و هوای دیگری داشت. عراقی‌ها کاری به ماه رمضان نداشتند، صبحانه و ناهار توزیع می‌کردند و بچه‌ها هر دو وعده را برای افطار و سحر نگاه می‌داشتند... آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات سید آزادگان، شهید «حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید علی‌اکبر ابوترابی» در دوران اسارت به روایت هم‌بند این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان می‌شود.
حال و هوای ماه مبارک رمضان در اسارت به روایت هم‌بند شهید «ابوترابی»

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، سید آزادگان شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد، در سال 1318 به دنیا آمد، پدرش سید عباس ابوترابی‌فرد نام داشت، دوران ابتدایی را در مدارس دولتی قم سپری کرد و سپس در نجف به تحصیل حوزوی پرداخت.
وی در جنگ ایران و عراق در کنار مهدی چمران حضور داشت و در نهایت به اسارت درآمد. نقش عمده‌ای در اردوگاه‌های اسرای ایرانی در عراق داشت، نماینده تهران در مجلس چهارم و پنجم و از اعضای مؤسس جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی بود که به سبب تحمل اسارت در جریان جنگ ایران و عراق به سید آزادگان مشهور بود.
سید علی‌اکبر ابوترابی‌فرد از آنجایی که جانباز 70 درصد بود، دوازدهم خرداد ۱۳۷۹ در مسیر زیارت حرم علی‌بن موسی الرضا(ع) به همراه پدرش آیت‌اللَّه سیدعباس ابوترابی‌فرد بر اثر سانحه رانندگی به مقام شهادت نایل شد و پیکر هر دو در صحن آزادی حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شده است.

حال و هوای ماه مبارک رمضان در اسارت به روایت هم‌بند شهید «ابوترابی»

علی علیدوست‌قزوینی، هم‌بند سید آزادگان، شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی:
ماه رمضان در اسارت حال و هوای دیگری داشت. عراقی‌ها کاری به ماه رمضان نداشتند، صبحانه و ناهار توزیع می‌کردند و بچه‌ها هر دو وعده را برای افطار و سحر نگاه می‌داشتند. سید هم چند برنامه در ایام ماه رمضان داشت.
ایشان هر روز آیه‌ای از قرآن را انتخاب می‌کرد که اشاره‌ای به مسایل روزمره و موردنیاز جامعه کوچک اسرا داشته باشد، آن را مختصری تفسیر می‌کرد، از هر اتاقی یک نفر مطالب را گرفته و به افراد اتاق منتقل می‌کرد.
به این ترتیب هر روز همه افراد با آیه‌ای از قرآن آشنا می‌شدند، خط کلی را دریافت می‌کردند و این کار برکات فراوانی به دنبال داشت.
سید با همه گرفتاری‌ها و اشتغالاتی که داشت روزی یک ساعت را مقرر کرده بود که در آن چند نفر از طلبه‌ها در محضرش شاگردی کرده، بعد هر کدام کلاس تشکیل می‌داند و مطالب سید را به دیگر علاقمندان منتقل می‌کردند.
تمام تلاش او این بود که بچه‌ها با قرآن و نهج‌البلاغه مانوس شوند. البته درباره نهج‌البلاغه سعی می‌کرد همه بچه‌ها را مخاطب قرار دهد و همچنین نکات علمی و فلسفی را برای بعضی‌ها مطرح می‌نمود.
به همین علت مطالب نهج‌البلاغه گاهی اخلاقی بود که برای همه مطرح می‌گردید و گاهی علمی بود که برای افراد خاصی بیان می‌شد.
ایشان بر حفظ قرآن تاکید داشتند، با تشکیل جلسه‌ای با جمعی از بزرگان و ریش سفیدان اردوگاه می‌نشست، برادران محفوظات خود را می‌خواندند، حاج‌آقا گوش می‌دادند و از روی قرآن کنترل می‌کردند.
ایشان در مورد این آیه مبارکه که می‌فرماید:«انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون»؛ ما قرآن را نازل کردیم و خود آن را حفظ خواهیم کرد، می‌گفت شما که قرآن را حفظ می‌کنید در مسیر مثبت خدا گام بر می‌دارید، او شما را در این امر یاری خواهد نمود و بی‌شک شما در شمار چنگ‌زنندگان به حبل‌المتین خواهید بود.
سپس آثار و برکات قرآن را بر می‌شمرد و می‌فرمود قول می‌دهم هر کدام از شما آقایان که قرآن را بطور کامل حفظ نماید.
در ایران یک ملاقات خصوصی از حضرت امام جهت دست‌بوسی برایتان بگیرم و این امر باعث ترغیب و تشویق اسرا می‌شد به طوری که تعداد زیادی از اسرا حافظ کل قرآن شدند.

منبع: کتاب زندگی و مبارزات حجت‌الاسلام سید علی‌اکبر ابوترابی‌فرد

مادر شهید
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده