روزه به جای دروغ
سهشنبه, ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۲۶
« یک روز وقتی به منزل آمد، بیشتر از همیشه ناهار خورد، گفتم: محمد چی شده مگر پولت را خرج نکردی. گفت: امروز دروغ گفتم...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات برادر شهید «محمد حامدی» است که تقدیم حضورتان میشود.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید محمد حامدی، شانزدهم دی ۱۳۴۶ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش کاظم، مصالحفروش بود و مادرش بالا نام داشت و دانشجوی دوره کارشناسی در رشته برق بود. این شهید بزرگوار به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت، بیست و یکم فروردین ۱۳۶۶ در شلمچه به شهادت رسید، پیکرش مدتها در منطقه بر جا ماند و سال ۱۳۷۶ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
روزه به جای دروغ
آن زمان، روزی ۵ تومان برای خرجی به محمد میدادم. یک روز وقتی به منزل آمد خیلی بیشتر از همیشه ناهار خورد، گفتم: محمد چی شده مگر پولت را خرج نکردی. گفت: امروز دروغ گفتم و خودم را تنبیه کردم تا ظهر چیزی نخورم.
بعد از مدتی محمد به من گفت حتماً فردا قبل از نماز مرا بیدار کن، گفتم برای چی؟ اولش نمیگفت، ولی با اصرار زیاد من، گفت میخواهد روزه بگیرد و من دوباره گفتم برای چی میخواهی روزه بگیری؟ هر کاری کردم نگفت و من هم گفتم اگر نگویی فردا صبح بیدارت نمیکنم.
محمد مجبور شد بگوید. گفت: امروز سر کلاس معلم از من پرسید که تکالیفم را انجام دادهام یا خیر که من به دروغ گفتم تکالیفم را انجام دادهام ولی دفترم را فراموش کردهام که بیاورم در حالی که دفترم نیز همراهم بود و او هم به خاطر اعتمادی که به من داشت حرفهایم را قبول کرد. من هم با خودم عهد کردم که از این پس هر دفعه دروغ گفتم فردای آن روز را حتماً روزه بگیرم.
منبع: پایگاه اطلاعرسانی خط سرخ
نظر شما