من نرفتم که زنده برگردم!
دوشنبه, ۰۶ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۴۱
نوید شاهد - شهید "علمدار محمدی" در وصیتنامهاش مینویسد: «منتظر من نباشید، چون من نرفتم که زنده برگردم! رفتم تا با کفر مبارزه کنم و بکُشم و اگر نتوانستم، کُشته شوم ...»
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید علمدار محمدی، ششم مرداد ۱۳۴۶ در روستای خوزنین از توابع شهر بوئینزهرا به دنیا آمد، پدرش ولیالله، نانوا بود و مادرش خدیجه نام داشت و تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. این شهید بزرگوار به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت، بیست و چهارم اسفند ۱۳۶۳ در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به سر شهید شد و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
متن وصیتنامه شهید علمدار محمدی:
خدا را شُکر میکنم که این توفیق را به من داد تا بتوانم وظیفه شرعی خود را در حد تواناییام نسبت به اسلام و قرآن انجام دهم، اینک که عازم جنگ میباشم، در این شانزده سال عُمرَم، این لحظات را از بهترین لحظات عُمرَم میدانم و از خدا تقاضا دارم مرا در بستر نمیراند و در راه اسلام و به دست شقیترین بندگانش بمیراند؛ این است آرزویم!
از خدای خودم میخواهم به من ایمان عطا کند، تا فقط راه حسین(ع) را دنبال کنم. هدفم از اعزام به جبهه، فقط برای برانداختن کفر، ظلم و ستم است که بر مردم مسلمان این مرز و بوم وارد میشود.
مکتبی را من پذیرفتم، که در آن مسؤولیت سنگینی بر دوشم احساس میکنم و باید دِینِ خود را تا آنجا که توان دارم- به اسلام، مردم و وطنم ادا نمایم.
بالاخره پس از شانزده سال زندگی به یاری حق به هدف خود رسیدم. هیچ چیز در زندگی جز شهادت، آرزوی من پاسدار نیست و هیچ چیزی نمیتواند گلوی تشنه مرا سیراب کند؛ جز شهادت!
من نرفتم که زنده برگردم!
مادرم! هر وقت به یاد فرزند خود میافتی، به یاد مادرانی باش که بدن پاره پاره فرزندانشان را هم ندیدند. منتظر من نباشید؛ چون من نرفتم که زنده برگردم! رفتم تا با کفر مبارزه کنم و بکُشم و اگر نتوانستم، کُشته شوم.
وصیت میکنم برای من اشک نریزید. به مادرم بگویید: تو نزد زینب(س) سربلند خواهی بود؛ زیرا تو هم شهید دادی و تو ای پدر! ناراحت نباش؛ چون مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است.
پدرم! شُکر کن که فرزند تو شهادت را انتخاب کرد. امیدوارم شما برادران و خواهران دلیرم، سلاح افتاده مرا برگیرید و مقابل کفر قیام کنید.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
نظر شما